اينها كه مثال زدم همه در مورد انقلابهای فردی بودند اما انقلابهایاجتماعی هم انواع گوناگون دارند . از جمله انقلاب صنعتی ، نظير انقلابی كه در انگلستان ، در سه قرن پيشپيدا شد يا انقلاب علمی و فرهنگی نظير رنسانس و يا انقلاب ادبی مثل آنچهكه در صدر مشروطيت رخ داد و انقلاب پاورقی : > به اين خيال كه با گفتن اين جمله تائب میشود امير المؤمنين باشدتوتندی به او فرمود آيا تو میدانی استغفار چيست تو لفظ استغفار را با خوداستغفار اشتباه كردهای انسان بايد خيلی متعالی باشد تا توفيق توبه پيداكند توبه چند شرط دارد ( شرط تحقق يا كمال ) از جمله : شرط اول آن ، پشيمانی كامل از كارهايی است كه در گذشته انجام دادهای .میبايد رويت را بطور كامل از سويی كه تا بحال میرفتهای بر گردانی .شرط دوم تصميم جدی بر اينكه به حالت اول برنگردی . شرط سوم اينكه حقوقی كه از مردم بر عهده تو - در زمانی كه معصيتكردهای - قرار گرفته ، بايد تمام و كمال به صاحبانش برگردانی .شرط چهارم اينكه حقوق خدا را كه ترك كردهای بايد جبران كنی .شرط پنجم ( و بيشتر شاهد من بر سر اين شرط پنجم است ) . اينكه خودت را مجازات بكنی يعنی آن قوای عاصی وجود خودت را مجازاتبكنی انقلاب بدون مجازات امكان پذير نيست بايد اين گوشتهائی كه در زمانمعصيت و به واسطه خوردن حرام در بدنت پيدا شده ، با روزه گرفتن و بخودسختی دادن آب كنی . شرط ششم ، تو لذت معصيت و تخلف را زياد چشيدهای و بايد اينرا جبرانكنی و در مقابل آن رنج طاعت را متحمل شوی ، رنج خدمت ديگران كردن رابايد بجان بخری و تنها در اينصورت است كه تو يك تائب واقعی خواهی شددر قرآن در آيات متعددی بعد از كلمه تائب ، كلمه افلح بكار رفته است واين تائب و افلح با آنچه كه ما امروز دوره نفی و انكار و دوره سازندگیمیناميم مشابهت و موافقت دارد انسان در مرحله اول بايد توبه كند گذشتهخودش را نفی كند اما به آن نبايد قناعت كند و بدنبال اين خراب كردن ،بايد بنای نويی بسازد اصلاح همواره بعد از انقلاب صورت میگيرد . |