آنچنان خراب میشود كه ديگر درست شدنی نيست ، ماشينی است كه يكدفعهخراب میشو د كه ديگر بكلی متلاشی میشود ، يا مثل يك مركب طبيعی يامركب مصنوعی است كه در يك لابراتوار يا در طبيعت تجزيه شود ، وقتی كهتجزيه شد ، آن هويت و شخصيت خودش را از دست داده ، ديگر الان آن [مركب ] با آن شخصيتی كه بود نيست يا به تعبير حكما فساد به مفهوم مصطلحرخ داد و اين مركب فاسد شد . آيا ماهيت مرگ از نظر قرآن فساد و تباهیاست ، همچنانكه مسلم از نظر جسد فساد و تباهی است ، يا نه ، قرآن مردنرا چيز ديگری تفسير میكند ؟ مجموعا آنچه كه ما از آيات قرآن میفهميم اين است كه مردن در منطققرآن تباهی نيست ، صرف خراب شدن نيست ، انهدام نيست ، بلكه مردنانتقال است و آن كه میميرد ، در همان آنی كه میميرد ، در لحظهای كهمیميرد ، از اينجا منتقل میشود به جای ديگر و در جای ديگر زنده است ،هست و هست و هست تا روز قيامت كه مسأله قبور و حشر جسمانی پيدا شود وبدنها از خاكها بيرون بيايند . قرآن البته كلمه عود ارواح بر اجساد راندارد ، ولی در عين حال میگويد كه مردم از قبرها زنده میشوند . در عينحال قرآن خود مردن را میگويد كه انتقال است ، جدايی است . البته اينچيزی كه میگويم استنباط من است ، حالا من آيات را میخوانم ، ممكن استاستنباط شما طور ديگری باشد و خوشوقت میشوم نظر خودتان را بگوييد .آيات زيادی در اين زمينه هست . بعضی از آيات آياتی است كه به طورعموم درباره مردن صحبت كرده ، بعضی به طور خصوص مثلا درباره سعدا خصوصاشهدا صحبت كرده و بعضی به طور خصوص درباره اشقيا صحبت كرده و بعضیدرباره همه ولی به نحو تقسيم بندی صحبت كرده است . از مجموع اينها اينطور استفاده میشود : تعبير قرآن درباره مرگ آيات عموم كه از آنها میشود تفسير مرگ را از زبان قرآن دانست ، يكیآن آياتی است كه از مرگ به " توفی " تعبير میكند كه اين آيات زياداست : « الذين تتوفيهم الملائكه ظالمی انفسهم »( 1 ) .پاورقی : . 1 نحل / . 28 |