در مسأله آرزوها من عرض كردم فرق است ميان [ آرزو و ] اموری كهشهوات انسان به آن تعلق میگيرد كه به هر حال يك حالت نيمه مادی وحيوانی است ، مثل شهوت خوردن : انسان گرسنه است ، يك ميل شديدی بهغذا پيدا میكند ، همين قدر كه غذا را خورد و سير شد ميلش ديگر رفع میشود. اين آرزو نيست . آرزو آن حالت ايدهآل طلبی بشر است . انسان غير ازاين خواستههای طبيعتش يعنی غير از خواب خواستن ، غير از خوراك خواستنو غير از شهوت جنسی ( 1 ) [ حالت ايدهآل طلبی هم دارد ] . خواستههایحيوانی يك مسأله است ، ايدهآل برای بشر يك مسأله ديگر است . اينكهعرض كردم هر چه را كه انسان به صورت ايدهآل فرض میكند ، بعد ، از آنخسته میشود ، اين به آن خستگیای كه شما گفتيد علی الظاهر ارتباط ندارد ،يعنی انسان وقتی به آن ايدهآلش میرسد ، اول كه میرسد خيلی هم نسبت بهآن شائق است ، تا مدتی هم سرگرم به آن است ، مثل اينكه درست آن راتجربه میكند و در اول بسا هست ببيند كه از آن كه اول فكر میكرد بزرگترهم هست چون واقعيت مادیاش بزرگتر است ، ولی در عين حال بعد كه با آنبه قول شما انس و خو گرفت اقناعش نمیكند ، طالب چيز ديگر است . چراطالب چيز ديگر است ؟ همان طور در حالت خستگی بماند ! شما اگر استدلالمیكرديد ، میگفتيد بعد كه انسان خسته شد دنبال آرزوی ديگر نمیرود ، يكحرفی بود . - دنبال لذت میرود . استاد : دنبال ايدهآل رفتن غير از مسأله لذت است ، يعنی ايدهآل ديگریندارد ، ايدهآل برای او میميرد . میگفتيم انسان هر ايدهآلی داشته باشد ،بعد ايدهآل ديگر نه ، يك ايدهآل ، بالاخره وقتی به آن رسيد يا خسته میشوديا خسته نمیشود ، همان جا سر جای خودش میايستد . اما اگر قبول كرديد كهولو از اين هم خسته میشود ولی در عين حال باز دنبال يك كمال و يك هدفو يك ايدهآل است ، آنوقت اين استدلال استدلال تمامی است . البته ما ايناستدلال را قدری با احتياط بيان كرديم . پاورقی : . 1 مسأله انس خانوادگی و به تعبير قرآن مودت و رحمت يك مفهومانسانی است غير از مفهوم حيوانی شهوت جنسی . ما به آن فعلا كار نداريم . |