نگه دارم و در اين نزاع برای حيات پيروز شوم . خيلی طبيعی است كه بايدتكامل پيدا كنم و اينجا خودم دخالت دارم . در حيوانات هم همين طور است، محيط عوض میشود ، درجه حرارت بالا و پايين میرود يا نوع مواد غذايی دردريا و در خشكی تغيير میكند ، در نتيجه قابل توجيه است كه اين موجوداتبه فكر اين بيفتند كه خود را با محيط تطبيق دهند ، مثلا اگر گياهها وعلفها سفت شده ، اين حيوان هم كاری كند كه دندانش تيزتر شود . گو اينكهآنجا اين عرض بنده صحيح نيست ولی بالاخره در آنجا يك راه حل و مفریدارد كه خود موجود احتياج دارد و دلش میخواهد كه كاملتر ، مجهزتر و مسلطتر شود . آنجايی كه هيچ نمیشود ميل و اراده فرد را دخالت داد و حتما بايد گفتيك نقشه ديگری ماورای تشخيص و احتياج او وجود دارد ، تكامل نوعی است .مثلا فرض كنيد در مارمولك يك آثار و تغييراتی پيدا میشود كه سه نسل بعدبه درد آنها میخورد . آنجا ديگر هيچ كس نمیتواند بگويد كه اين مارمولكبرای خودش ، برای ادامه حياتش ، برای زندگیاش اين كار را كرده است .حالا لزومی ندارد عين تئوری داروين باشد ، بالاخره تكامل نوعی را كه همهقبول دارند و قرآن هم میگويد : " « و بدأ خلق الانسان من طين »" ( 1 )شروع او را از گل كرد . اين ديگر عاليترين و عميقترين و دورترين تكاملیاست كه قرآن میگويد : انسان از گل شروع شده است . اگر آنها میگويندانسان از ميمون است يا از موجود تك سلولی است ، قرآن حتی از گل همعقبتر میرود : " « خلق الانسان من صلصال كالفخار »" ( 2 ) . چه اصراریاست كه ما بگوييم اصلا تكامل نوعی نيست ؟ خير ، هست منتها ماترياليستهامیگويند هست و روی آن اصرار دارند ، ما میگوييم همين تكامل نوعی با دردست داشتن انرژی و ماده و بدون عنصر سوم قابل توجيه نيست . مطلب آخری كه میخواهم عرض كنم اين است كه از سخنان جناب آقای مطهریممكن است اين طور استنباط شود كه ايشان بين علم قديم و جديد تفكيك قائلمیشوند و در صددند كه اثبات كنند قديميها درست گفتهاند ، اگر اينجا ازسه عنصر صحبت شده ، قدما هم همين را گفتهاند ، منتها قدما گفتهاند مادهو قوه و قوه همان عنصر سوم است ، يا درباره تكامل قدما هم گفتهاند كهتكاملی هست و مثلا نمونه تكامل همين است كه الان ما میبينيم . واقعا علم، قديم و جديد ندارد و يك سلسله پيوستهای است . فرضا همين نظريه نسبيتبا هندسه و مكانيك قديم منافات دارد . پاورقی : . 1 سجده / . 7 . 2 رحمن / . 14 |