اين طور بيان میكند : " « اليوم نختم علی افواههم و تكلمنا ايديهم وتشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون »" ( 1 ) بر دهانشان مهر میزنيم كه بهدهانشان میگوييم حرف نزنند ، دستهايشان با ما حرف میزند . خود همينپاها وجود دارد ولی حرف میزند و شهادت میدهد : " « و تشهد ارجلهم بماكانوا يكسبون »" . اين امر را به اينكه شهادت به زبان حال و تأويلاست نمیشود حمل كرد . قرآن صراحت دارد ، چون میگويد اينها [ گناهكاران] به اعضاء اعتراض میكنند ، اعضاء به آنها جواب میدهند . ديگر زبان حالمعنا ندارد . " « و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا » " به پوستهایخودشان میگويند : شما چرا عليه ما شهادت داديد ؟ " « قالوا انطقنا اللهالذی انطق كل شیء »" ( 2 ) خدا كه همه چيز را به سخن آورده ما را بهسخن آورده است . حديث میگو يد كه اينجا پوست كنايه از عورت است .قرآن چون تأدب دارد كه نام اسافل اعضاء را نمیبرد ، در اينجا تعبير به" جلود " كرده است ( 3 ) . آنها میگويند پس مسأله قيامت و دنيا صرف مكرر شدن اين نظام نيست .اگر اين نظام مكرر میشد ، محال بود خاصيت خودش را از دست بدهد . اگرآن نظام عين اين نظام میبود پيری و مردن و حتی تكليف و حتی همين جماداتو مردگی و تمام اينها وجود داشت . قرآن میگويد : " « يوم تبدل الارضغير الارض »" ( 4 ) زمين هست و زمين نيست ، زمين غير زمين میشود ، همزمين است و هم غير زمين ، مثل اينكه زمين هست ولی يك تغييراتی در اينزمين پيدا میشود . آنوقت راجع به همين زمين میگويد : " « و اشرقتالارض بنور ربها »" ( 5 ) و زمين به نور پروردگارش نورانی است .میگويد اين زمين ( كه الان در ذات خودش يك موجود ظلمانی است ، كه اگرنور خورشيد به آن نرسد تاريك است ) به نور پروردگارش نورانی است . پاورقی : . 1 يس / . 65 . 2 فصلت / . 21 . 3 سؤال : چرا " فروجهم " نمیگويد ، " فروجهم " كه در قرآن هست ؟جواب : كلمه " فروج " هم به معنی اصلیاش اين نيست ، آن هم معنیكنايی است . اصل كلمه " فرج " آن طوری كه از بعضی از لغويين نقل شدهاصلا به معنای خود دامن است ، منتها از بس اين كلمه زياد استعمال شده ،ما خيال میكنيم اسم خاص عورت است ، در صورتی كه میگويند اسم خاصنيست . من خودم راجع به كلمه " فروج " در لغت نديدم ولی يك وقتیآقای نجفی مرعشی در قم كه حالا از مراجع هستند و ما پيش ايشان شرح لمعهمیخوانديم اين مطلب را نقل كردند و العهدش عليه . . 4 ابراهيم / . 48 . 5 زمر / . 69 |