" روح " در قرآن از جاهايی كه ديدهام نسبتا مفصلتر بحث كردهاند تفسير الميزان است درذيل آيه كريمه : " « و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربی »" ( 1) . من فعلا با استفاده از همين تفسير الميزان بحث میكنم و خود اين تفسيرهم در اينجا ادعا ندارد كه يك بحث مستوفايی كرده است و من به طورخصوصی هم كه با مؤلف محترم اين كتاب صحبت كردم گفتند اين بحث هنوزيك بحث كامل قرآنی نيست و ما میخواهيم در آيه سوره قدر : " « تنزلالملائكة و الروح »" و يا آيه سوره عم : " « يوم يقوم الروح و الملائكة" يك بحث قرآنی بهتری بكنيم . در قرآن در بعضی از آيات ، از روح به عنوان يك امر و حقيقتی در عرضملائكه نام برده میشود ولی معلوم میشود كه به هر حال از سنخ اين موجوداتیكه ما میبينيم و حس میكنيم ( مثلا از سنگی ، از درختی ، از كوهی ، ازدريايی ، از ستارهای ، از يك چنين چيزی ) نيست ، يك چيزی است از نوعاموری كه ما حس و لمس نمیكنيم . در سوره عم میفرمايد : " « يوم يقومالروح و الملائكة صفا »" ( 2 ) آن روزی كه روح و ملائكه در يك صفبايستند . ظاهر تعبير اين است كه روح از نوع ملائكه هم نيست ، چون آن رادر عرض ملائكه [ قرار میدهد ] ، جبرئيل يكی از ملائكه است ، ميكائيل يكیاز ملائكه است ، و اين تناسب ندارد كه يكی از ملائكه را در عرض عمومملائكه ذكر كند : " روح و ملائكه در يك صف میايستند " . يا در آيهديگری میفرمايد : " « تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر " ( 3 ) در شب قدر ملائكه و روح نازل میشوند . باز ملائكه در عرض روح وروح در عرض ملائكه قرار میگيرند . در يك آيه ديگر میفرمايد : " « ينزلالملائكة بالروح من امره »" ( 4 ) ملائكه را به روح فرود میآورد . اينكهباء " بالروح " آيا باء استعانت و استمداد است و در واقع اين طوراست كه ملائكه با استمداد روح فرود میآيند ، يا باء ملابست و مصاحبتاست يعنی ملائكه با روح [ فرود میآيند ] ، درپاورقی : . 1 اسراء / . 85 . 2 نبأ / . 38 . 3 قدر / . 4 . 4 نحل / . 2 |