در قسمت دوم كه تحت عنوان " خواب و بيداری طبيعت " است ، اينمطلب را بيان كردهاند : " جريان طبيعت همه خواب و بيداریهای متوالیاست و قرآن هم بر اين خواب و بيداریها و موت و حياتها تكيه كرده است" . اين هم مطلب درستی است . بعد میگويند : " و قيامت يكی ازبيداريها و يا انقلابات است ولی در سطح زمين و خورشيد و ستارگان وبالاخره يك انقلاب يا بيداری يا حيات كلی است " ( 1 ) . در قسمت سوم كه ثبات و بقای طبيعت است ، مسأله بقای ماده و انرژی وحتی بقای آثار را ذكر كردهاند كه آثار هر كسی هم باقی میماند ، همانهايیكه از نظر روانشناسی در انسان جزء شخصيت او شمرده میشود . در قسمت پنجم مسأله " امكان قيامت و بهشت و جهنم " است . در اينقسمت مسأله زنده شدن مردگان و ادامه حيات روييدنيها از راه قلمه زدن وپيوند زدن را ذكر كردهاند كه به نظر من در اين قسمت بيشتر مسأله بقایشخصيت را نه تحت عنوان " بقای شخصيت " ولی اصل مطلب را خواستهاندمتذكر شوند . اين فصل را قدری مفصل تر نوشتهام كه برايتان میخوانم :" از نظر علمی و اصولا محال نيست كه قطعهای از قطعات و پارههای تنانسان ولو فوق العاده كوچك باشد بتواند مانند نطفه ، دانه ، ريشه ، قلمهو غيره اگر در شرايط مناسب قرار گرفت رشد كرده ، عينا همان شخص اوليهرا ( 2 ) با همان شكل و قيافه و صفات و خاطرات ( 3 ) درست كند . چنينشخصی ادامه دهنده و ارث برنده شخصيت قبلی خواهد بود و اگر محيط جديددارای شرايط و لوازم مناسبتر و مساعدتر از محيط دنيا بود رشد و توسعه فوقالعاده بيابد و عواقب و نتايج اعمال گذشته را كه به صورت ملكات وروحيات مكتسبه درآمده است به وجه خيلی شديد و وسيع ببيند . مكتسبات آنچيزی است كه انسان در برخورد با پيشامدها و تحريكات خارج بر حسب عكسالعملی كه ابراز دارد و نظر و رفتاری كه اتخاذ نمايد ، در وجود خويشايجاد مینمايد و چيزی بر ساختمان يا شكل نسوج و اعضاء و اعصاب خودمیافزايد . همين حالات و واردات و توليدات شخص يا ملكات و مكتسبات ،انعكاسی در سراسر پيكر ما و از جمله در سلولهای تناسلی و سلولی ( 4 ) كه پاورقی : . 1 اين خلاصه گيری ای است كه من كردهام ، بعضی از آنها عين عبارتنيست . . 2 نكته در اينجاست ، بحث ما هم بر سر همين كلمه است . . 3 روی كلمه خاطرات هم تكيه كردهاند . . 4 آن سلول ممكن است از سلولهای تناسلی و يا نوع ديگری باشد . |