- در قرآن مجيد برای قابل قبول بودن حيات مجدد ، موضوع حيات مجددنباتات به طور مكرر مطرح شده و من فكر میكنم كه بايد يك بررسی از نظرفيزيولوژی گياهی و حيوانی بكنيم كه ببينيم چه ارتباط و تشابهی میتواندبين حيات مجدد گياهی كه در هر بهار تجديد میشود و حيات مجدد حيوانیباشد . من فكر میكنم كه اگر بعضی از رفقا صرف وقت كنند تا يك مقدارفيزيولوژی گياهی را هم در اينجا بررسی كنيم و با فيزيولوژی حيوانی تطبيقكنيم ، كه شايد يك روشنايی در اين قسمت برای ما ايجاد شود ، مناسبباشد . استاد : البته پيشنهاد بسيار خوبی است . در قرآن به حيات مجدد زمين (يعنی همان حيات مجدد گياهان ) استناد شده و زياد هم استناد شده : "« اعلموا ان الله يحيی الارض بعد موتها »" ( 1 ) بدانيد كه خداوند زمينرا بعد از اينكه مرده است زنده میكند . آنها كه در سابق فقط به اينمطلب توجه میكردند ، فكر میكردند وجه تشابه همين است كه مردهای زندهمیشود ، يعنی يك موجودی در يك درجهای مرده است و در يك درجه ديگریتكامل پيدا میكند و حيات برايش پيدا میشود . خلاصه به آن جنبه تكاملیمطلب كه اين تكامل از موت به حيات است [ توجه میكردند ] . آنها اين طور فكر میكردند كه قرآن نظرش فقط به همان مسأله تكامل است، يعنی شما در اين زندگی موجود خودتان تكامل از موت به حيات را میبينيد، اين برای شما به عنوان نمونه كافی است تا تكاملی را هم كه در سطحبالاتری است ( كه در واقع تكامل از نشئهای به نشئه ديگر است ) بپذيريد ،اين يك امر جزئی است كه میتواند نمونه يك امر كلی باشد . آنها اين طورمیگويند : همين طوری كه در اينجا میبينيد كه اين جزء مرده است و زندهمیشود ، كل هم همين طور است ، كل هم از مردگی به حالت زندگی در میآيد .میگفتند عالم آخرت و عالم دنيا همه حكم يك واحد را دارد كه دنيا مرتبهمرده آن است و آخرت مرتبه زندهاش . نمیخواهم ب گويم اين حرف صد در صددرست است ، میخواهم بگويم اين طور استنباط كردهاند ولی شما ممكن استبخواهيد از اين امر استنباط ديگری بكنيد . مطالعاتی بكنيد ، استنباطیبكنيد ، ما هم از استنباط شما استفاده میكنيم . به هر حال بايد روی اينموضوع مطالعه كرد . پاورقی : . 1 حديد / . 17 |