فقهاست ) به يك شكل ، حكما و فلاسفه به يك شكل و علمای جديد به شكلديگر كردهان د ، همه يك نوع مطالعات يكجانبه است ، يعنی مثلا قسمتی ازآيات قرآن كه با نظريه آنها انطباق بهتری داشته است ، همان را گرفته ودنبال كردهاند و حال آنكه يك قسمت را گرفتن و يك قسمت را رها كردنمشكل را حل نمیكند . قطعيت قيامت كبری از نظر قرآن به نظر میرسد ما اول بايد از اينجا شروع كنيم كه يك مطلب از نظر قرآنقطعی و مسلم است و قرآن روی آن خيلی اصرار دارد و آن اين است كه يكقيامت كبرايی در آينده مجهولی هست و قرآن اصرار دارد كه آينده قيامترا جز خدا كسی نمیداند : " « علمها عند ربی »" ( 1 ) در يك آيندهمجهولی كه به هيچ نحو نمیشود آن را توقيت كرد و وقت برايش معين كرد .در آن قيامت كبری مسأله تنها اين نيست كه اوضاع دنيا و زمين و آسمان بهشكلی كه امروز هست باشد ولی فقط مردهها يكدفعه از قبرها بيرون بيايندبرای حساب و كتاب . اين حشر قبوری كه قرآن بيان كرده است ( كه واقعاتعبير قرآن اين است كه مردهها زنده میشوند ) مقرون است با يك تغييركلی و اساسی در تمام عالم ، از خورشيد و ستارگان و زمين و هر چه در زمينهست و آن موجودهای خيلی عظيم و وسيع زمين كه چشم انسان را پر میكند وآدم باور نمیكند ا ينها ديگر طوری بشوند مثل درياها و كوهها ، همه اينهارا قرآن مثال ذكر میكند : آن يكی مثل پشم زده شده باشد ، آن يكی مثل غبارپراكنده باشد ، نور از خورشيد گرفته شود ، ستارگان منكدر شوند ، خلاصه يكتغيير كلی در تمام عالمی كه ما آن را عالم طبيعت میشناسيم [ و در آسمانصورت میگيرد ] . عالمی كه ما عالم طبيعت میشناسيم همين زمين است وآنچه كه ما آسمان میناميم مجموع خورشيد و ستارگان است . ديگر چيزینمانده است كه قرآن روی آن دست نگذاشته باشد كه در آن قيامت كبری آنهم تغيير میكند : " « يوم تبدل الارض غير الارض و السموات »" ( 2 ) ،" « و السموات مطويات بيمينه »" ( 3 ) .پاورقی : . 1 اعراف / . 187 . 2 ابراهيم / . 48 . 3 زمر / . 67 |