آب بايد تشبيه كرد . اگر ما يك آبی داشته باشيم كه علی الاتصال بر رویآن يك حبابهايی پيدا میشود و روی آن را میگيرد ، اين طور نيست كهحبابها جدا [ از آن آب ] باشد ، يك شیء است كه اين حبابها دائما برروی آن پيدا میشود ، و [ اگر دو آب داشته باشيم ] اين حباب حبابی استمال اين آب و آن حباب حباب ديگری است مال آن آب و وابسته به آن .به هر حال يكی از بزرگترين مشكلات در مسأله قيامت بقای " من " و حفظشخصيت " من " است . تا آنجايی كه من احساس كردم ، در كتاب ذرهبیانتها توجهی به مسأله بقای شخصيت نشده و در مقام حل مشكل هم برنيامدهاند . گو اينكه مبانی آن كتاب به حل مشكل بقای شخصيت بيشتركمك میكند ولی مستقيما وارد اين بحث نشدهان د . اما در كتاب درسدينداری و كتاب راه طی شده متعرض شدهاند كه من از درس دينداری كه بعداز آن و مختصرتر هم هست يك چيزهايی يادداشت كردهام و عرض میكنم ، بعدخود آقای مهندس توضيحاتی خواهند داد . نقد نظريات مهندس بازرگان در كتاب درس دينداری تحت عنوان " اثبات قيامت " همان طوری كه آنجلسه هم عرض كردم چند مسأله ذكر شده است : يكی توليد مثل انسان و سايرموجودات زنده ، يكی مسأله خواب و بيداری طبيعت ، يكی مسأله ثبات وبقای طبيعت ( كه هيچ موجودی در طبيعت معدوم نمیشود و هيچ معدومی موجودنمیشود ) ، فصل ديگری تحت عنوان " نمونههای فراوان زنده ماندن و يازنده شدن مردهها در دنيا " كه اينها از قبيل بقای نسل و اين جورچيزهاست ، و امكان قيامت و بهشت و جهنم ، كه در قسمت اول يعنی "مساله توليد مثل " اين مسأله را پرورش دادهاند : " ذره ناچيز در شرايطمساعد ، موجود زنده و بارشدی میشود كه وارث خصوصيات و صفات پدر و مادراست " . اين اصل مبحث ، مورد قبول است و آنجا هم میگويند : " طبيعتقادر است كه عصارهگيری و خلاصه سازی كند و چند نسل را در يك محوطه كوچككه همان جرثومه حياتی يا نطفه و تخم است قرار دهد و آن را حمايت وحفاظت نمايد " . اين در فصل اول است و مورد قبول است ولی حالامیخواهيم ببينيم در اين مسأله ما چه اثری دارد ؟ |