فقط در حدود همان طبقه بندی كه فرموديد قرآن كرده و دو دسته دليل دارد ،اگر ما همان آياتش را هم بفهميم و روی آن بحث شود ، اين بهترين راهاست برای اينكه با معاد آشنايی پيدا كنيم . استاد : راجع به قسمت اول كه فرموديد ، من به آيه " « كما بدأكمتعودون »" توجه داشتم ولی منظورم اين نبود كه حتی ماده " عود " همنيامده ، عرض كردم كلمه معاد به اين وزن ( كه به معنی زمان عود يا مكانعود هست ) در قرآن نيست . راجع به آيات قرآن ، آنهايی كه استقصاء كردهاند مدعی هستند 1400 آيهدر قرآن راجع به معاد است ، يعنی در هيچ موضوعی و شايد در مسأله توحيداين قدر آيه در قرآن نيامده و اين قدر تأكيد و اصرار نشده كه در مسألهمعاد هست . ولی من ادعا نمیكنم معمای معاد از هر جهت حل شده است .مقصودم اين است كه جمع ميان همه تعبيرات قرآن به طوری كه كسی ادعا كندكه همه تعبيرات را من میتوانم بدون شك و دغدغه كاملا جمع كنم ، صد در صدنيست و الا افرادی هستند كه از نظر خودشان مسأله معاد كاملا حل شده است وآيات قرآن را هم طوری توجيه میكنند كه از نظر خودشان تأويل نيست ،توجيه واقعی است ولی ممكن است برای ما آن توجيه چندان قابل قبول نباشدو الا نه اين است كه برای همه افراد قضيه معاد لا ينحل است . من افرادیرا كه به وضع كتابهايشان آشنا هستم شك ندارم كه " « بالاخرش هم يوقنون " و به همه اين محتواهايی كه در قرآن آمده يقين دارند ولی طرز تصور وتلقی شان از اين تعبيرات با تلقی عامه مردم در بعضی قسمتها قدری فرقمیكند . ديگران هم همين راه را رفتهاند ، نه اينكه اگر ما آيات قرآن راعنوان میكنيم ، اين ما هستيم كه برای اولين بار میخواهيم از راه آياتقرآن وارد شويم ، نه ، ديگران هم از همين راه رفتهاند و اگر نظرياتیدارند ، از يك طرف منشأ نظرياتشان الهاماتی بوده كه از خود قرآنگرفتهاند ، و از طرف ديگر منشأ آن ، اشكالاتی بوده كه به وجود میآمده وبرای حل اين اشكالات در تلاش بودهاند . ما هم كه وارد میشويم ، باز ازيك طرف يك الهاماتی از قرآن میگيريم ، و از طرف ديگر با يك اشكالاتیمواجه خواهيم شد كه اشكالات را بايد حل كنيم . در اينكه بسياری از مشكلاتیكه در قديم وجود داشت امروز وجود ندارد ، يعنی يك مقدار راه معاد ازنظر علوم نسبت به آنچه كه در قديم بوده صافتر شده ، بحثی نيست .مثلا يكی از مسائلی كه در باب معاد هست كه از نظر علم قديم خيلی مشكلبود و |