جور در میآيد ولی منطبق كردنش با بعضی تعبيرات ديگر مشكل است . . 5 تجديد حيات مادی دنيا به شكل ديگر برخی ديگر خواستهاند مثل دسته اول معاد را يك امر مادی و طبيعی بدانندولی بدون اينكه نيازی باشد كه بگويند عود ارواح به اجسام ، نه ، ارواحیبه اجسامی عود نمیكند چون اساسا ارواحی وجود ندارند ، بلكه خود همينحيات مادی تدريجا به شكل ديگری تجديد میشود ، كه اين فرضيهای است كهبعد بايد روی آن صحبت كنيم . يكی از مسائلی كه به نظر من بايد روی آن بحث كرد ، مسأله روح است كهآيا قبول قيامت مستلزم قبول وجود روح است به عنوان يك موجودی كهقابليت اين را دارد كه بعد از فنای بدن باقی بماند يا مبتنی بر ايننيست ؟ البته ما در اينجا از نظر عقلی نبايد بحث كنيم ، اول از نظردينی و شرعی بايد بحث كنيم ، يعنی بايد ببينيم آنچه كه در اسلام راجع بهمعاد آمده است ، از حالت احتضار گرفته تا عالم قبر و سؤال و جواب قبرو عالم برزخ و عالم قيامت ، آيا اينها يك چيزهايی است كه بر اساس ايناصل بوده است كه انسان دارای يك روحی است كه آن روح واقعا قبض میشود، مردن قبض روح است ، تحويل گرفتن روح است و انسان كه میميرد به معنیاين است كه رابطه ميان روح و بدن بريده میشود و روح در عالم خودش قرارمیگيرد و جسد در عالم خودش ، يا اينكه اين طور نيست ؟ بحث بعد ما كه پايه بحثهای ديگر قرار میگيرد ، همين بحث روح است .بعد هم وارد استدلالهای قرآن برای وجود قيامت میشويم كه عرض كرديم قرآندو نوع استدلال دارد . - در خود قرآن كلمه معاد هست . البته اين را متشرعه از روی آيه مباركهكه میفرمايد : " « كما بدأكم تعودون »" ( 1 ) گرفتهاند . ضمنا آندلايلی كه درباره معاد هست ،پاورقی : . 1 اعراف / 29 : [ همچنانكه شما را خلق كرده ، باز میگرديد ] . |