میبيند خيلی بيش از آن چيزی كه فكر میكرده لذت دارد . آن ايرادی هم كهبه بهشت میكنند وارد است ، منتها جوابهای ديگری دارد ، همان طور كهفرموديد بهشت ، نوع لذائذش بكلی فرق میكند . استاد : در مورد ايرادها يا سؤالهای آقای مهندس ، من هم بايد بگويمحرفهای ايشان را درست نفهميدم ( 1 ) ! مسأله اولی كه ايشان طرح كردند ،میگويند كه اينها يك فرضيه است ، يعنی به اصطلاح يك سوء ظنی دارند قهرااين سوء ظن به آقای مهندس بازرگان هم هست كه چون يك مفروضاتی در دين ومذهب هست ، امثال ما میخواهيم توجيه كنيم و ناچار میآييم اين حرف رامیزنيم و الا از جنبه علمی ثابت نيست . من عرض میكنم مقصود شما از جنبه علمی چيست ؟ اولا ضرورتی ندارد كه هرچيزی اول از جنبه علمی ثابت باشد ، به اين معنا كه اول علما قبول كردهباشند تا بعد ما به پيروی از آنها قبول كرده باشيم . اگر يك استدلالی ازنوع همان استدلالهايی باشد كه علما در جاهای ديگر میكنند و ما در اينجااستدلال كنيم ، باز شما میگوييد قبول نيست ؟ اصلا علم چطور میتواند وجودقوه ( به معنای نيرو ) را اثبات كند ؟ مگر خود نيرو اساسا يك فرضيهنيست ؟ آيا شما نيرو را به عنوان يك پديده جدا از ماده میتوانيد بررسیكنيد و مثلا آن را از ماده جدا كنيد ، بعد تجزيهاش كنيد و زير ميكروسكپآن را ببينيد ؟ يا اينكه نه ، اين خودش يك استدلال روشنی است ؟ شما الانبه حيات به عنوان يك نيرو و شيئی كه مبدأ اين آثار و خواص است واعتقاد داريد ، در صورتی كه خود حيات را علم چطور میتواند اثبات كند ؟علم فقط يك سلسله آثار میبيند كه اگر علم نخواهد از حدود حس تجاوزكند ، بيانش در مسائل فوق العاده محدود میشود . اگر علم بخواهد بهمحسوسات و تجربياتش قناعت كند ، اول چيزی كه نبايد حرفش را بزند خودمسأله عليت و معلوليت است . عليت و معلوليت پيوندی است كه الان علماآن را قبول دارند ، پيوند تأثير و تأثر به معنای اينكه [ شیء ] دوم كهنامش معلول است وابستگی واقعی وجودی پاورقی : . 1 گفتهاند مرحوم حاج شيخ عبدالكريم میآمد درس ، آمد خيابان را قطعكند ، يك آدمی رسيد و شروع كرد يك خواب خيلی مفصلی را برای ايشان نقلكردن در فضيلت ايشان . حاج شيخ هم فهميد كه اين آدم كلاشی است و پولمیخواهد . حرفهايش را خوب گوش كرد و وقتی به آخرش رسيد كه حالا منتظربود كه آقا دست در جيب ببرد و يك پولی به او بدهد ، آقا گفت ان شاءالله من هم يك خوابی برای تو ببينم ! |