میشدند زائد بر آنچه كه برای اشياء ديگر [ قائل بودند ] ، يعنی برايشجنس ديگری قائل بودند ، همان مسأله " « من امری »" ، به اين تعبير كهقوههای ديگر وجودشان میتواند وجود خلقی و وجود زمانی و مكانی باشد امااين قوه كه در انسان هست وجودش نمیتواند وجود خلقی و زمانی باشد ، بايدوجودش وجود ديگری باشد كه بعد ، از اين نتيجههای ديگری گرفته میشد :بقای انسان ، انسان چون جنبه امری دارد وجودش باقی میماند و . . . ماده و انرژی در كتاب " ذره بیانتها " آقای مهندس در اينجا البته با ابتكار خودشان تقريبا همان بيان قدما رادر مورد ماده و قوه بيان كردهاند و در واقع میشود گفت بيان قدما را بهزبان امروزی بيان كردهاند و آنها را در راه خودشان تأييد و تقويتكردهاند ولی برای نوع ديگر نتيجهای كه میخواستهاند بگيرند ، كه منقسمتهايی از آن را يادداشت كردهام . ايشان میفرمايند : " علم امروز بيش از دو عنصر نمیشناسد : ماده و انرژی ( 1 ) . علم ،تمام عالم با حركات و صورتهای مختلف مربوطه را میخواهد تنها با اين دونوع مصالح در قالب زمان و مكان بسازد اما قرآن در عين قبول آن دو عنصر (بر خلاف متقدمين و بعضی از اهل كلام و فلاسفه كه بیاعتنای به هر دو بودند )( 2 ) انگشت روی يك عنصر سوم نيز میگذارد و موجودات يا مخلوقهای ديگریرا نيز معرفی مینمايد . البته قرآن پای عنصر سوم را همه وقت و همه جا بهميان نمیكشد ، در مواقع خاص ابداع يا ارتحال و جهش اشاره میكند ( 3 ) .. . حال در برابر چنين اظهار يا ابتكار قرآن بايد ديد حق با قرآن است يابا علم امروزی ، يعنی جهان خلقت و طبيعت كه بالاخره به يكپاورقی : . 1 البته در مواردی میگويند : اگر چه ايندو را هم چون به يكديگر تحويلمیشوند ، باز [ علم ] يك چيز میداند ، ولی فعلا آن جهت محل بحث مانيست . . 2 من بايد مدركش را از خودشان بپرسم كه در كجاست ؟ انرژی را قدمااصلا نمیشن اختند نه اينكه بیاعتنا بودند ، و ماده را همه قبول داشتند .. 3 اين نكته بسيار اساسی است . به عقيده ما همين [ بيان ] بهاستنتاجی كه خود آقای مهندس میخواهند بكنند قدری ضربه میزند كه قرآن همپای عنصر سوم را در همه جا به ميان نمیآورد ، در يك جاهای خاصی به ميانمیآورد . |