را به كناری گذاشتند و از امر به معروف و نهی از منكر صاحبان قدرت كهبرايشان خطر ايجاد میكرد صرف نظر كردند و با شمشير زبان به جان صاحبانفضيلت افتادند . هر صاحب فضيلتی را به نوعی متهم كردند به طوری كه درتاريخ اسلام كمتر صاحب فضيلتی را میتوان يافت كه هدف تير تهمت اينطبقه واقع نشده باشد . يكی را گفتند منكر خدا ، ديگری را گفتند منكر معاد، سومی را گفتند منكر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی ، پنجمی راچيز ديگر و همينطور ، به طوری كه اگر نظر اين احمقان را ملاك قرار دهيمهيچوقت هيچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است . وقتی كه علی تكفير بشودتكليف ديگران روشن است . بوعلی سينا ، خواجه نصير الدين طوسی ،صدرالمتألهين شيرازی ، فيض كاشانی ، سيد جمال الدين اسد آبادی ، و اخيرامحمد اقبال پاكستانی از كسانی هستند كه از اين جام جرعهای به كامشانريخته شده است . بوعلی در همين معنی میگويد :
كفر چو منی گزاف و آسان نبود |
محكمتر از ايمان من ايمان نبود |
در دهر يكی چو من و آنهم كافر |
پس در همه دهر يك مسلمان نبود |
خواجه نصيرالدين طوسی كه از طرف شخصی مسمی به " نظام العلماء " موردتكفير واقع شد ، میگويد :
نظام بینظام ار كافرم خواند |
چراغ كذب را نبود فروغی |