عدهای از نادانها و مقدس نماهای بیتشخيص كه جمعيت كثيری را تشكيلمیدادند با ي كديگر اشاره كردند كه علی چه میگويد ؟ فرياد برآوردند كه باقرآن بجنگيم ؟ ! جنگ ما به خاطر احياء قرآن است آنها هم كه خود تسليمقرآنند پس ديگر جنگ چرا ؟ علی گفت من نيز میگويم به خاطر قرآن بجنگيد، اما اينها با قرآن سر و كار ندارند ، لفظ و كتابت قرآن را وسيله حفظجان خود قرار دادهاند . در فقه اسلامی ، در كتاب الجهاد ، مسئلهای است تحت عنوان " تترسكفار به مسلمين " . مسئله اينست كه اگر دشمنان اسلام در حالی كه بامسلمين در حال جنگاند عدهای از اسرای مسلمان را در مقدم جبهه سپر خويشقرار دهند و خود در پشت اين جبهه مشغول فعاليت و پيشروی باشند به طوریكه سپاه اسلام اگر بخواهد از خود دفاع كند و يا به آنها حمله كند و جلوپيشروی آنها را بگيرد چارهای نيست جز اينكه برادران مسلمان خود را كهسپر واقع شدهاند نيز به حكم ضرورت از ميان بردارد ، يعنی دسترسی به دشمنستيزه گر و مهاجم امكان پذير نيست جز با كشتن مسلمانان ، در اينجا قتلمسلم به خاطر مصالح عاليه اسلام و به خاطر حفظ جان بقيه مسلمين در قانوناسلام تجويز شده است . آنها نيز در حقيقت سرباز اسلامند و در راه خداشهيد شدهاند منتها بايد خونبهای آنان را به بازماندگانشان از بودجه اسلامیبپردازند ( 1 ) و اين تنها از خصائص فقه پاورقی : 1 - لمعه ، ج 1 ، كتاب الجهاد ، فصل اول ، و شرايع ، كتاب الجهاد . |