فی جنانه ، فأخرجوا بنا اخواننا من هذه القرية الظالم اهلها الی كورالجبال او الی بعض هذه المدائن منكرين لهذه البدع المضلة ( 1 ) ." پس از حمد و ثنا ، خدا را سوگند كه سزاوار نيست گروهی كه به خدایبخشايشگر ايمان دارند و به حكم قرآن میگروند دنيا در نظرشان از امر بهمعروف و نهی از منكر و گفته به حق محبوبتر باشد اگر چه اينها زيان آور وخطر زا باشند كه هر كه در اين دنيا در خطر و زيان افتد پاداشش در قيامتخشنودی حق و جاودانی بهشت اوست . برادران ! بيرون بريد ما را از اينشهر ستمگرنشين به نقاط كوهستانی يا بعضی از اين شهرستانها تا در مقابلاين بدعتهای گمراه كننده قيام كنيم و از آنها جلوگيری نمائيم " .با اين سخنان روحيه آتشين آنها آتشين تر شد . از آنجا حركت كردند ودست به طغيان و انقلاب زدند . امنيت راهها را سلب كردند ، غارتگری وآشوب را پيشه كردند ( 2 ) . میخواستند با اين وضع دولت را تضعيف كنندو حكومت وقت را از پای درآورند . اينجا ديگر جای گذشت و آزاد گذاشتن نبود زيرا مسئله اظهار عقيده نيستبلكه اخلال به امنيت اجتماعی و قيام مسلحانه عليه حكومت شرعی است . لذاعلی آنان را تعقيب كرد و در كنار نهروان با آنان رودررو قرار گرفت .خطابه خواند و نصيحت كرد و اتمام حجت نمود . آنگاه پرچم امان را بهدست ابوايوب انصاری داد پاورقی : 1 و 2 - الامامة و السياسية ، ص 141 - 143 و كامل مبرد ، جلد 2. |