در اينجا اميرالمؤمنين از دو نظر بر آنان عيب میگيرد و دافعه او از دوسو آنان را دفع میكند : يكی از اين نظر كه گناه را به غير مقصر نيز تعميمدادهاند و او را به مؤاخذه گرفتهاند و ديگری از اين نظر كه ارتكاب گناهرا موجب كفر و خروج از اسلام دانسته يعنی دائره اسلام را محدود گرفتهاندكه هر كه پا از حدود برخی مقررات بيرون گذاشت از اسلام بيرون رفته است. علی در اينجا تنگ نظری و كوته بينی را محكوم كرده و در حقيقت پيكارعلی با خوارج ، پيكار با اين طرز انديشه و فكر است نه پيكار با افراد ،زيرا اگر افراد اين چنين فكر نمیكردند علی نيز اين چنين با آنها رفتارنمیكرد . خونشان را ريخت تا با مرگشان آن انديشههای نيز بميرد ، قرآندرست فهميده شود و مسلمانان ، اسلام و قرآن را آنچنان ببينند كه هست وقانونگزارش خواسته است . در اثر كوته بينی و كج فهمی بود كه از سياست قرآن به نيزه كردن گولخوردند و بزرگترين خطرات را برای اسلام به وجود آوردند و علی را كهمیرفت تا ريشه نفاقها را بر كند و معاويه و افكار او را برای هميشهنابود سازد ، از جنگ بازداشتند و به دنبال آن چه حوادث شومی كه برجامعه اسلامی رو آورد ( 1 ) ؟ پاورقی : 1 - حوادثی كه بر عالم اسلام رو آورد آنچه در ارزيابی بيشتر جلب توجهمیكند ضربههای روحی و معنوی است كه بر مسلمين وارد آمد . قرآن كريم زيربنای دعوت اسلامی را بر بصيرت و تفكر قرار داده بود و قرآن خود راهاجتهاد و درك عقل را برای مردم باز گذاشته بود . فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا فی الدين ». / 9 : 122 > |