فرمود دو دسته پشت مرا شكستند : عالم لا ابالی ، و جاهل مقدس ماب .علی میخواهد بگويد اگر من با نهضت خارجيگری در دنيای اسلام مبارزهنمیكردم ديگر كسی پيدا نمیشد كه جرأت كند اين چنين مبارزه كند . غير ازمن كسی نبود كه ببيند جمعيتی پيشانيشان از كثرت عبادت پينه بسته ،مردمی مسلكی و دينی اما در عين حال سد راه اسلام ، مردمی كه خودشان خيالمیكنند به نفع اسلام كار میكنند اما در حقيقت دشمن واقعی اسلامند ، وبتواند به جنگ آنها بيايد و خونشان را بريزد . من اين كار را كردم .عمل علی راه خلفا و حكام بعدی را هموار كرد كه با خوارج بجنگند وخونشان را بريزند . سربازان اسلامی نيز بدون چون و چرا پيروی میكردند كهعلی با آنان جنگيده است ، و در حقيقت سيره علی راه را برای ديگران نيزباز كرد كه بیپروا بتوانند با يك جمعيت ظاهرالصلاح مقدس ماب ديندارولی احمق پيكار كنند . 3 - خوارج مردمی جاهل و نادان بودند . در اثر جهالت و نادانی حقايق رانمی فهميدند و بد تفسير میكردند و اين كج فهميها كم كم برای آنان بهصورت يك مذهب و آئينی در آمد كه بزرگترين فداكاريها را در راه تثبيتآن از خويش بروز میدادند . در ابتدا فريضه اسلامی نهی از منكر ، آنان رابه صورت حزبی شكل داد كه تنها هدفشان احيای يك سنت اسلامی بود .در اينجا لازم است بايستيم و در يك نكته از تاريخ اسلام دقيقا تأملكنيم : |