بايد از اين منبع عظيم حركت و انرژی برای نجات مردم خود بهره گيرینمايد . و البته شروطی دارد . اولين شرط اينست كه از متوليان و پاسدارانفعلی مذهب خلع يد نمايد . در پاسخ اين روشنفكران محترم بايد عرض كنيم اولا اسلام در ذات خود يك" حقيقت " است نه يك " مصلحت " ، يك " هدف است " نه يك "وسيله " و تنها افرادی میتوانند از اين منبع انرژی اجتماعی بهره گيرینمايند كه به اسلام به چشم " حقيقت " و " هدف " بنگرند نه به چشم "مصلحت " و " وسيله " . اسلام يك ابزار نيست كه در مقتضيات قرن 16مورد استفاده قرار گيرد و در مقتضيات قرن بيستم به تاريخ سپرده شود .اسلام صراط مستقيم انسانيت است . انسان متمدن به همان اندازه به آننيازمند است كه انسان نيمه وحشی ، و به انسان پيشرفته همان اندازه نجاتو سعادت میبخشد كه به انسان ابتدائی . آنكه به اسلام به چشم يك وسيله ويك مصلحت و بالاخره به چشم يك امر موقت مینگرد كه در شرائط جهانی واجتماعی خاص فقط به كار گرفته میشود ، اسلام را به درستی نشناخته است وبا آن بيگانه است . پس بهتر آنكه آنرا به همان كسانی وابگذاريم كه بهآن به چشم حقيقت و هدف مینگرند نه به چشم مصلحت و وسيله ، آن را مطلقمیبينند نه نسبی . ثانيا اگر اسلام به عنوان يك وسيله و ابزار ، كار آمد باشد قطعا اسلامراستين و اسلام واقعی است ، نه هر چه به نام اسلام قالب زده شود . چگونهاست كه بهره گيری از هر ابزار و وسيلهای تخصص میخواهد و بهره گيری ازاين وسيله تخصص نمیخواهد ؟ ! |