قيام كرده بودند ، " اهل التسويه " خوانده شدند و چون آيه كريمه فوق راشعار قرار داده بودند " شعوبيه " ناميده شدند ، اما متأسفانه خودشعوبيه در همان مسير انحرافی افتادند كه عليه آن بپا خاسته بودند يعنیمسير افكار و احساسات نژاد پرستانه و قوميت گرايانه ، و به همين دليلتنفر عناصر مؤمن حقيقتجو و عدالتخواه اسلامی را عليه خود بر انگيختند . درحقيقت انحراف شعوبيه از مسير اصلاحی اولی را نيز بايد به حساب شانسعباسيان گذاشت ، و شايد خود عباسيان دست داشتند در اينكه ايرانيان رااز شاهراه شعارهای عدالتخواهانه اسلامی به بيراهه شعارهای نژادپرستانهايرانی منحرف سازند . حمايت شديد خلفای عباسی از شعوبيان افراطی كه درتاريخ به وضوح پيدا است مؤيد اين فرضيه است . جنبشهای اصلاحی اسلامی ، برخی فكری ، برخی اجتماعی و برخی ديگر هم فكریبوده و هم اجتماعی . نهضت غزالی يك نهضت فكری محض بود . او فكر میكردعلوم اسلامی و انديشه های اسلامی آسيب ديده است ، در صدد " احياء علومدين " برآمد . نهضتهای علويين يا نهضت سربداريان نهضتی اجتماعی عليهحكام زمان بود . نهضت اخوان الصفا ، هم فكری بود و هم اجتماعی .برخی از نهضتها پيشرو بوده مانند همانها كه نام برديم ( 1 ) ، و برخیارتجاعی بوده مانند نهضت اشعری در قرن چهارم ، و نهضت پاورقی : . 1 البته نهضت غزالی از بعضی جهات پيشرو بوده و از بعضی جهات ديگرنه . كتاب محجةالبيضاء مرحوم فيض هر دو جنبه كار غزالی را آشكار میكند. |