دادهاند تا آنجا كه عدل و آزادی را فدای نظم و امنيت كردهاند يعنی بهبهانه نظم و امنيت مانع رشد آزادی شدهاند و اين همان چيزی است كهمستبدان و ستمگران میخواهند . ستمگران و مستبدان همواره به بهانه برقرارینظم و حفظ امنيت ، آزادی را كه عاليترين موهبت الهی است و جوهرانسانيت است كشتهاند و عدل را زير پا قرار دادهاند . كواكبی در رابطه نظم و آزادی ، برای آزادی حق تقدم قائل است و دررابطه دين و سياست و يا دين و آزادی ، دين را عامل با ارزش تحصيل آزادیواقعی و بيدار كننده احساس سياسی میشمارد و در رابطه علم و آزادی يا علمو سياست معتقد است همه علوم الهام بخش آزادی نيستند و از نظر آگاهیاجتماعی دادن ، در يك درجه نمیباشند . لهذا مستبد از برخی علوم نمیترسدبلكه خود مروج و مشوق آن علوم است ، اما از برخی علوم ديگر سخت وحشتدارد زيرا به مردم آگاهی و شعور سياسی و اجتماعی میدهد و احساسآزاديخواهی و مبارزه با اختناق و فشار استبداد را در افراد بر میانگيزد .كواكبی میگويد : " مستبد را ترس از علوم لغت نباشد ، و از زبان آوری بيم ننمايدمادامی كه در پس زبان آوری حكمت شجاعت انگيزی نباشد كه رايتهابرافرازد يا سحر بيانی كه لشكرها بگشايد ( 1 ) . چه او خود آگاه است كهروزگار از امثال كميت و حسان شاعر ( 2 ) زادن بخل ورزد كه با اشعارخويش جنگها بر پاورقی : . 1 مانند سحر بيان سيد جمال . . 2 بهتر بود كه كواكبی به جای حسان ، دعبل را میآورد كه به قول خودشپنجاه سال دار خويش را بر دوش میكشيد . به هر حال مقصود كواكبی شاعرهایانقلابی است . |