داشت هم در جنبش تنباكو كه منحصرا وسيله علماء صورت گرفت و مشتیآهنين بود بر دهان استبداد داخلی و استعمار خارجی ، و هم در نهضتمشروطيت ايران كه به رهبری و تأييد علما صورت گرفت . در تاريخ سيدجمال به عنوان يك شخصيت مسلمان انقلابی آگاه هرگز ديده نشده است كهروحانيت شيعه را بكوبد يا تضعيف نمايد ، با آنكه شخصا در اثر برخی ناآگاهيها صدمات و آزارهائی هم ديده است . آقای محيط طباطبائی مینويسد : " سيد در سفر اول خود به اروپا كه " عروشالوثقی " را انتشار میدادمتوجه اهميت نفوذ روحانيان برای انجام اصلاحات شده بود و در نامهای كههمان اوان در اروپا به يكی از ايرانيان مقيم مصر ( كه او هم برای نجاتاز دست مأمورين ايران ، خود را داغستانی ناميده بود ) نوشته است ،صريحا میگويد كه علمای ايران در انجام وظايف خود كوتاهی نكردهاند و اينمأمورين دولت ايران بودهاند كه همواره اسباب زحمت و درماندگی و عقبافتادگی مردم و كشور را فراهم كردهاند . موقعی كه در تهران میزيست به هيچ وجه تظاهری مخالف مذاق روحانيون ازاو سر نزد بلكه بر عكس پيوسته میكوشيد با علما حسن تفاهم داشته باشد .رساله نيچريه او كه هنگام ورود به ايران تازه در بيروت به عربی ترجمهشده و انتشار يافته بود ، نسخههائی از آن به دست آورده و به طلاب و فضلااهدا میكرد و در مجلس ملاقات با مدرسين معقول و منقول سعی میكرد سخنی كهاز آن حس غرور و خودپسندی شنيده بشود ، گفته نشود . چنانچه شنيدهام بهمرحوم " جلوه " در ملاقات اول كه از سيد پرسيده بود " شنيدم شما درمصر كلمات شيخ را تدريس میكردهايد " برای اينكه خفض جناحی كرده باشد، جواب مناسبی داده بود كه مرحوم جلوه را بر ضد |