| اصول كافي ثقةالاسلام كليني جلد دوم | |
|
3- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُإِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا رِبْعِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ لِى عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِىعَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُنْكِرُ لِهَذَا الْأَمْرِ مِنْ بَنِى هَاشِمٍ وَ غَيْرِهِمْ سَوَاءٌ فَقَالَلِى لَا تَقُلِ الْمُنْكِرُ وَ لَكِنْ قُلِ الْجَاحِدُ مِنْ بَنِى هَاشِمٍ وَ غَيْرِهِمْ قَالَ أَبُو الْحَسَنِفَتَفَكَّرْتُ فِيهِ فَذَكَرْتُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِى إِخْوَةِ يُوسُفَ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ اصول كافى جلد 2 صفحه 210 روايت 3
| عبد الرحمن بن ابى عبداللّه گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم : منكر امر امامت ازخاندان بنى هاشم و ديگران برابرند؟ فرمود: مگو منكر، بلكه بگو جاحد از خاندان بنىهاشم و ديگران . ابوالحسن (على بن اسمعيل ميثمى ) گويد: من در اين باره فكر كردم ، وقول خداى عزوجل درباره برادران يوسف بيادم افتاد ((فعرفهم و هم له منكرون 58 سوره12)) يوسف آنها را شناخت و آنها يوسف را منكر بودند (نشناختند). | |
شرح :
فرق منكر و جاحد اين است كه : منكر در برابر عارف و عالم بكار مى رود يعنىكسيكه چيزى را نشناخته و ندانسته است چنانچه آيه سوره يوسف كه بياد ابوالحسن افتاد،شاهد آن است . اما جاحد كسى است كه مطلبى را فهميده و دانسته رد كند و نپذيرد،
((9)) از اينجهت امام عليه السلام فرمود: نسبت به بنى هاشم كه امام را نمىپذيرند، بايد جاحد گفت نه منكر، زيرا امام از خداندان خود آنهاست و او را خوب مىشناسند اگر كسى از آنها امام را نپذيرد، بواسطه حسد و اغراض دنيوى ديگر است وعذاب و عقاب او از ديگران بيشتر باشد، زيرا خدا حجت را براى او كاملتر و تمامتر كردهكه از آن خاندانش قرار داده است و نيز ناسپاسى ايشان از اين نعمت و منت بزرگ خداوندزشت تر و شديدتر است و يا بجهت اين است كه گناه و خطا از اشراف زشت تر وناپسنده تر است و لذا خدا لغزشهائى را بر پيغمبران مى گيرد و از آنها مؤ اخذه مى كندكه از ديگران در گذشته و بخشيده مى دارد.
4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِى نَصْرٍ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع قُلْتُ لَهُالْجَاحِدُ مِنْكُمْ وَ مِنْ غَيْرِكُمْ سَوَاءٌ فَقَالَ الْجَاحِدُ مِنَّا لَهُ ذَنْبَانِ وَ الْمُحْسِنُ لَهُ حَسَنَتَانِ اصول كافى جلد 2 صفحه 211 روايت 4
| ابن ابى نصر گويد: بحضرت رضا عليه السلام عرضكردم : آنكه جاحد (امر امامت )باشد از خاندان شما با ديگران برابر است ؟ فرمود: براى جاحد از خاندان ما دو گناه وبراى نيكوكار دو ثوابست . | |
* آنچه هنگام درگذشت امام بر مردم واجبست * بَابُ مَا يَجِبُ عَلَى النَّاسِ عِنْدَ مُضِيِّ الْإِمَامِ |
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ قُلْتُلِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا حَدَثَ عَلَى الْإِمَامِ حَدَثٌ كَيْفَ يَصْنَعُ النَّاسُ قَالَ أَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِى الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذارَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ قَالَ هُمْ فِى عُذْرٍ مَا دَامُوا فِى الطَّلَبِ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَيَنْتَظِرُونَهُمْ فِى عُذْرٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِمْ أَصْحَابُهُمْ اصول كافى جلد 2 صفحه 211 روايت 1
| يعقوب بن شعيب گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم : چون براى امام پيش آمدىكند (وفات نمايد) مردم چه كنند؟ فرمود: قول خداىعزوجل كجاست كه مى فرمايد. ((چرا از هر گروه از مؤ منين دسته ئى سفر نكنند تادرباره دين ، دانش آموزند و چون بازگشتند، قوم خويش را بيم دهند، شايد آنها بترسند122 سوره 9 )) سفر كنندگان تا زمانيكه دنبال طلب دانشند معذورند و آنها كه درانتظارند، تا زمان بازگشت رفقاى خود معذورند. | |
شرح :
راجع به آيه شريفه در ج 1 ص 307 توضيحى بيان كرديم و در اينجا ميگوئيمبقرينه سؤ ال و جواب ، مراد اين است كه چون امام وفات كند، بر مؤ منينى كه در بلد امامنيستند، لازمست از ميان خود عده اى را انتخاب كرده براى تعيين امام به آن شهر بفرستند وتا زمانيكه به آنجا نرسيده و در بلاتكليفى بسر مى برند، از نداشتن امام و پيشوامعذورند و همچنين كسانيكه ايشانرا فرستاده اند تا زمان رسيدن خبر به آنها معذورند.