میشود . معجزات و كرامات انبياء و اولياء حق از اين مقوله است .مساله معجزات و كرامات خود مساله قابل بحثی است كه جداگانه دربارهتوجيه آن بايد بحث شود تدين به يكی از اديان آسمانی ملازم با قبول وايمان به خرق عادت و معجزه است ، مثلا يك نفر مسلمان نمیتواند مسلمانباشد و به قرآن ايمان و اعتقاد داشته باشد ولی منكر معجزه و خرق عادتباشد از نظر حكمت الهی اسلامی ، مشكل معجزه يك مشكل حل شده است و البتهبررسی اين مساله مستلزم بحث در مقدمات زيادی است ما در اينجا از نظربحث " ولايت تصرف " در آن بحث میكنيم و طبعا طرف سخن ما افرادیهستند كه به قرآن ايمان و اعتقاد دارند و وقوع معجزات را اعتراف دارندسخن ما با آنها در اين جهت است كه معجزه جز مظهری از ولايت تصرف وولايت تكوينی نيست بگذريم از قرآن كه علاوه بر جنبه معجزه بودن ، كلامخداوند است نه كلام پيغمبر و وضع استثنائی دارد در ميان همه معجزات ،معجزه بدان جهت صورت میگيرد كه به صاحب آن از طرف خداوند نوعی قدرتو اراده داده شده كه میتواند به اذن و امر پروردگار در كائنات تصرف كند، عصايی را اژدها نمايد ، كوری را بينا سازد و حتی مرده ای را زنده كند ،از نهان آگاه سازد اين قدرت و آگاهی برای او تنها از طريق پيمودن صراطقرب و نزديك شدن به كانون هستی پيدا میشود و " ولايت تصرف " جز اينچيزی نيست . برخی میپندارند كه در وجود معجزه شخصيت و اراده صاحب معجزه هيچ گونهدخالتی ندارد ، او فقط پرده نمايش است ، ذات احديت مستقيما و بلاواسطهآن را به وجود میآورد ، زيرا كار اگر به حد اعجاز برسد از حدود قدرتانسان در هر مقامی باشد خارج |