خود نيازمند به استخدام بدن است ، بدون به كار بردن اعضا و جوارح وابزارهای بدنی قادر به كاری نيست بینيازی روح از بدن به اين است كه دربرخی از فعاليتها از استخدام بدن بینياز میگردد اين بینيازی گاهی در چندلحظه و گاهی مكرر و گاهی به طور دائم صورت میگيرد اين همان است كه به" خلع بدن " معروف است . سهروردی حكيم اشراقی معروف گفته است ما حكيم را حكيم نمیدانيم مگرآنكه بتواند خلع بدن كند ميرداماد میگويد ما حكيم را حكيم نمیدانيم مگرآنكه خلع بدن برای از ملكه شده باشد و هر وقت اراده كند عملی گردد .همان طور كه محققان گفته اند ، خلع بدن دليل بر كمال زيادی نيست ،يعنی افرادی كه هنوز از عالم " مثال " عبور نكرده و قدم به غيب معقولنگذاشته اند ، ممكن است به اين مرحله برسند . مرحله چهارم اين است كه خود بدن از هر لحاظ تحت فرمان و اراده شخصدر میآيد بطوريكه در حوزه بدن خود شخص اعمال خارق العاده سر میزند اينمطلب دامنه بحث زيادی دارد . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :« ما ضعف بدن عما قويت عليه النية » ( 1 ) . آنچه كه همت و اراده نفس در آن نيرومند گردد و جدا مورد توجه نفسواقع شود ، بدن از انجام آن ناتوانی نشان نمیدهد . مرحله پنجم كه بالاترين مراحل است اين است كه حتی طبيعت خارجی نيزتحت نفوذ اراده انسان قرار میگيرد و مطيع انسان پاورقی : . 1 امالی صدوق / ص . 293 |