اسلامی مملو است از فلسفه های زندگی در همه شؤون اسلام هرگز مسائل زندگیرا تحقير نمیكند و بیاهميت نمیشمارد از نظر اسلام ، معنويت جدا از زندگیدر اين جهان وجود ندارد همان طور كه اگر روح از بدن جدا شود ، ديگر متعلقبه اين جهان نيست و سرنوشتش را جهان ديگر بايد معين كند ، معنويت جدااز زندگی نيز متعلق به اين جهان نيست و سخن از معنويت منهای زندگی دراين جهان بيهوده است . اما نبايد تصور كرد كه فلسفه های دستورهای اسلامی در مسائل زندگی خلاصهمیشود ، خير در عين حال به كار بستن اين دستورات وسيله ای است برای طیطريق عبوديت و پيمودن صراط قرب و استكمال وجود انسان يك سير كمالیباطنی دارد كه از حدود جسم و ماده و زندگی فردی و اجتماعی بيرون است واز يك سلسله مقامات معنوی سرچشمه میگيرد انسان با عبوديت و اخلاص خودعملا در آن سير میكند ، احيانا در همين دنيا و اگر نه ، در جهان ديگر كهحجاب برطرف شد همه مقاماتی را كه طی كرده - كه همان مقامات و مراتبقرب و در نتيجه ولايت است - مشاهده مینمايد ( 1 ) . نبوت و ولايت حضرت استادنا الاكرم ، علامه طباطبائی مدظله العالی میفرمايند :پاورقی : . 1 رجوع به نشريه سالانه مكتب تشيع ، شماره / 2 ص 172 - 180. |