حيوانی او بزرگ شده . او توسعه وجدان و ايمان پيدا كرده و به قول مولوی:
روح حيوانی ندارد اتحاد |
تو مجو اين اتحاد از روح باد |
گر خورد اين نان نگردد سير آن |
ور كشد بار اين نگردد آن گران |
ما چرا امروز فدائی حسين هستيم ؟ چون آنچه را پيغمبر فرمود كه « حسينمنی و انا من حسين » همه ما در خودمان احساس میكنيم يعنی حسين را از خودو خود را از حسين جدا نمیبينيم . ما حسين را به صورت يك فرد كه منظورشانجام تقاضاهای شخصی خود است نمیبينيم . ما او را يك روح كلی میبينيمكه قبل از وقت در فكر ما بوده ، پس او از ما است و ما از او هستيم ،او از بشريت است و بشريت از اوست ، او با روح ما و سرنوشت ما آميختهاست . ما از او و او از ما است . توسعه شخصيت انسانی همان بود كه علی ( ع ) داشت و میفرمود :
و حسبك داء ان تبيت ببطنه |
و حولك اكباد تحت الی القد (1) |
يا میگفت : « و هذا اخو غامد و قد ورد خيله الانبار . . . و لو ان امرءمسلمامات علی هذا اسفا » . . . توسعه شخصيت اينست كه واقعا انسان بگويد :
من از بينوايی نيم روی زرد |
غم بينوايان رخم زرد كرد |
توسعه شخصيت اينست كه حسين ( ع ) فرمود : « انی لم »
پاورقی : 1 - [ ترجمه : و همين درد برای تو بس كه سير بخوابی در حالی كه دراطراف تو جگرهائی تشنه مشكی آب باشند ] .