كور باطنی ابوسفيان است . اما اينكه چگونه شد كه حزب اموی كه در [ دوره ] اسلام به صورت حزبیفعال و مدير درآمدند ، بر حكومت اسلامی مسلط شدند ؟ مقدمه اين مطلب را بايد بگوئيم كه يك جامعه نوساز و نوبنياد نمیتوانديكدست و يكنواخت باشد هر اندازه عامل وحدت آنها قوی باشد ( 1 ) .جامعه نو بنياد و تازهساز اسلامی هر چند در زير لواء توحيد و پرچم لا الهالا الله وحدت نيرومندی پيدا كرده بود و اختلاف رنگها و شكلها را بهصورت معجزآسائی از بين برده بود ، در عين حال طبيعی است كه مردم مختلفیكه از نژادهای مختلف و عناصر مختلف و با طبايع و عادات و اخلاق و آدابو عقائد گوناگونی پرورش پيدا كرده بودند ، همه افراد در استعداد قبولمسائل دينی و پذيرش تربيت دينی يكسان نيستند ، يكی قوی الايمان است ويكی ضعيف الايمان ، و يكی در شك و كفر و الحاد باطنی بسر میبرد ، و بههمين دليل اداره همچو جمعيتی بر اساس پاورقی : 1 - و آيا از همين جا نمی توان گفت كه بهتر اين بود كه شتاب نمی شد وبه فتوحات پرداخته نمی شد ، صبر میشد به طور طبيعی اسلام از ديوارها نفوذكنند ؟ اثر اين شتابزدگی همين شكافها و اختلافهائی است كه هست . پيغمبرهم اصلا وصيت نكرد كه بعد از من فتوحات كنيد با آنكه انواع وصيتها كرد .در ذائقهها فتوحات شيرين است اما معلوم نيست مورد تصويب عقل باشد .هيچ معلوم نيست كه علی ( ع ) اگر خليفه میشد اين فتوحات را تصويبمیكرد ، همانطوری كه بعد از حكومت به اصلاح داخل پرداخت ، و به علاوههمين فتوحات منشأ فساد اخلاق اعراب شد . پس اين عجله از طرفی جامعهاینامتجانس درست كرد و از طرفی جنس اعراب را فاسد كرد . |