دخالت كرده است و آن اينكه به خاطر فلسفه خاصی از طرف پيشوايان دينتوصيه شده كه اين جريان به عنوان يك مصيبت يادآوری شود و مردم بر آنبگريند . فلسفه اين تذكر و گريستن و گرياندن ، احياء اين خاطره است وفلسفه احياء آن اينست كه هدف كلی اين نهضت برای هميشه زنده بماند وامام حسين هر سال در ميان مردم به اين صورت ظهور كند و مردم از حلقوم اوبشنوند كه : « الا ترون ان الحق لا يعمل به ، و ان الباطل لا يتناهی عنه »، مردم هميشه بشنوند : « لا اری الموت الا سعادش و الحياش مع الظالمين الابرما » ، مردم بشنوند اين ندايی را كه با حماسه سروده شده است و ببيننداين تاريخی را كه با خون نوشته شده است . ولی اين مطلب بدون توجه به هدف گريستنها و گرياندنها ، خود گريستنموضوع شده است ، بلكه هنر مخصوص شده است . گريز زدن خود يك هنری استدر ميان اهل منبر و روضه خوانها . قهرا برای اينكه مردم بهتر و بيشترگريه كنند ، و به ظاهر برای اينكه اجر و ثواب بيشتری پيدا كنند ،روضههای دروغ جعل شد . مردم ما هم فعلا مثل چايخورهايی كه به چای پررنگعادت كرده باشند كه چای كمرنگ آنها را نمی گيرد ، به روضههای خيلی داغو پرحاشيه عادت كردهاند و اين خود عاملی شده كه اجبارا عدهای از اهلمنبر برای اينكه مردم گريه بكنند ، روضههای دروغ ، و اگر بخواهيممحترمانه بگوئيم ، روضههای ضعيف میخوانند . اينجا دو داستان دارم : میگويند يكی از علماء آذربايجان هميشه ازروضههای بی اصلی كه خوانده میشد رنج میبرد و به |