دارد : غنای محتوای خود پيام ، استخدام وسائل مشروع ، و پرهيز از وسائلضد ، استفاده از متد صحيح ، شخصيت حامل پيام . بحث ما فعلا درباره دو مطلب است : يكی بحث كلی درباره شرائط حاملپيام ، ديگر بحثی شخصی درباره تأثير شخصيت اهل بيت در تبليغشان ، كهالبته تبليغشان دو جنبه دارد ، يكی اينكه اسلام را شناساندند ، ديگر اينكهمردم را به ماهيت اوضاع آگاه ساختند . راجع به قسمت دوم بايد ديد چه زمينهای ساخته بودند ، چه پردهای بر رویاوضاع كشيده بودند و چگونه بودند و چگونه میخواستند وانمود كنند و چگونهاهل بيت اين پرده نفاق را دريدند . پسر زياد در مجلس خودش خطاب بهحضرت زينب میگويد : الحمد لله الذی قتلكم و فضحكم و اكذب احدوثتكم واز جمله اكذب احدوثتكم كاملا پيدا است كه میخواهد بگويد ببينيد ! بهتريندليل بر اينكه حكومت ، به حق بايد دست ما باشد و سخنان شما نا حق بوداينست كه خداوند شما را مغلوب كرد . اين منطق ، منطق كسانی است كههميشه وضع موجود را بهترين وضع و دليل آنرا امضای خدا میدانند كه اگر بدمیبود كه خدا خودش آنرا از بين میبرد ، چون هست پس درست است و بايدباشد ، رابطهای است ميان هست و بايد باشد ، و چون هست پس بايد باشد وخوب است ( 1 ) آنچنانكه در جاهليت میگفتند : « انطعم من لو يشاء اللهاطعمه »( 2 ) ، و يا آنچنانكه آيه پاورقی : 1 - به عبارت ديگر جبرگرايی در عين عدل گرايی ، آنچنانكه مرجئه كردند. 2 - سوره يس ، آيه 47 : [ آيا به كسی خوراك دهيم كه اگر خدا میخواستخوراكش > |