" شاهدی گفت به شمعی كامشب |
در و ديوار مزين كردم . . . " |
²يا ايها النبی (1) انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا.. و سراجا منيرا. ، تعبير به " سراج " مبين محيط ظهور پيغمبر است . اگر مردم رشدیداشته باشند ، محيط تاريك نيست و احتياج به چراغ نيست . در همچو وضعی يزيد روی كارآمد . يزيد به والی مدينه نوشت كه خذ حسينا. . . بالبيعه اخذا شديدا . بنابر اين جز با بيعت به چيزی راضی نمیشد .اما امام حسين يكی از سه كار را بايد بكند : يا بيعت كند و تسليم شود ،يا آنطوری كه بعضی پيشنهاد كردند بيعت نكند و اگر لازم شد - و البته لازمهم میشد - خودش را به كناری بكشد ، به درهای يا دامنه كوهی پناه ببرد ،مثل ياغيها كه مخلوطی از ترس و شجاعت است زندگی كند ، و يا ايستادگیكند تا كشته شود . اول را اعوان و انصار امويها پيشنهاد میكردند مثلمروان . دوم را ابن حنفيه و ابن عباس پيشنهاد كردند ( روح پيشنهاد ايندو نفر همين میشد بالنتيجه ) . و سوم راهی بود كه خودش انتخاب كرد .اما اول معنايش اين بود كه
پاورقی : > اعمال مثبت فرد برای قلب او ايجاد صفا و نورانيت میكند . اينمطلب سوژه ای بسيار عالی است كه میتواند بحث شود . 1 - خواند مزمل نبی را زين سبب . . .
هين قم الليل كه شمعی ای همام |
شمع دائم شب بود اندر قيام |
بی فروغت روز روشن هم شب است |
بی پناهت شير اسير ارنب است |