و انقلاب بوده است . اما جريانهائی در زمان معاويه پيش آمده بود : الف - از همه مهمتر موروثی كردن خلافت بود كه بزرگترين بدعتها به شمارمیرفت و در واقع جامه عمل پوشيدن به آرزوی ديرين ابوسفيان بود كهتلقفوها تلقف الكرش ، اما والذی يخلف به ابوسفيان لا جنة و لا نار . درمقابل چنين بدعتی سكوت جايز نبود . ب - وضع شيعيان برخلاف قرارداد صلح امام حسن فوق العاده سخت وغيرقابل تحمل بود . سياست اموی بر ريشه كن كردن اساس تشيع بود . معاويهدر يك بخشنامه مینويسد : " من اتهمتموه بموالاش هؤلاء القوم فنكلوا به واهدموا داره " ( 1 ) . در بخشنامه ديگری مینويسد : " انظروا الی منقامت عليه البينه انه يحب عليا و اهل بيته فامحوه من الديوان و اسقطواعطاءه و رزقه " ( 2 ) . ( ابن ابی الحديد ، ج 3 ، ص 15 ، چاپ مصر ) .ج - سب و لعن علی عليه السلام به طور رسمی در خطبههای نماز جمعه .د - عدم قبول شهادت شيعيان و محروميت آنها از حقوق اجتماعی .ه - قتل اكابر شيعيان از قبيل حجر بن عدی و رشيد پاورقی : 1 - [ بر هر كس گمان برديد طرفدار اين قوم است سخت گيريد و خانهاشرا ويران كنيد ] . 2 - [ بنگريد هر كس ثابت شده دوست علی و خاندان اوست نامش را ازدفتر پاك كنيد و حقوق و جيرهاش را ببريد ] . |