نيرومندی وضع موجود را تغيير دهد و اسلام و مسلمانان را از چنگال استبدادسياه برهاند . اينكه امام مطمئن شد به مردم كوفه ، نظر صحيحی نيست . صفحات 44 و 45 : و روی جريان طبيعی ، ظن قوی ميرفت كه اگر امام حسين ( ع ) در مركزعراق مستقر شود علاوه بر نيروهای داو طلب كوفه ، مردم عدالتخواه حجاز ويمن و خراسان و آذربايجان و ساير استانهائی كه از حكومت بنی اميه رنجيدهو طعم حكومت امير المؤمنين ( ع ) را چشيده بودند بی درنگ به طرفداریامام برخيزند و برای تقويت حكومت حسينی از هيچگونه كمكی دريغ ننمايند .پس چرا غالبا امام را منع میكردند و هيچ سياستمداری حركت امام راتصويب نمی كرد ؟ معلوم میشود با اين منطقی كه مؤلف پيش گرفته ، حركتامام قابل توجيه نبوده و منطق ديگری در كار بوده است . آن منطق ، دستورخصوصی نيست بلكه منطق شهدا و فداكاران است . صفحات : 51 و 52 : از آنچه گذشت معلوم شد آنوقت كه حسين بن علی ( ع ) تصميم گرفت بكوفهبرود و تشكيل حكومت بدهد قدرت آنحضرت از نظر نيروهای نظامی موجود وآمادهای كه در كوفه و بصره در اختيار داشت ( كه بيش از صد هزار بود )از قدرت يزيد كمتر نبود . و از نظر نيروهائی كه در شرف تكوين بود |