باشند ، در لحظات آخر آگاه میشدند گاه به عده ای دستور میداد كه به طرفیحركت كنند و نامه ای به فرمانده آنها میداد و میگفت : بعد از چند روزكه به فلان نقطه رسيدی نامه را باز كن و دستور را اجرا كن آنها چنينمیكردند و پيش از رسيدن به آن نقطه نمیدانستند مقصد نهايی كجاست و برایچه ماموريتی میروند ، و بدين ترتيب دشمن و جاسوسهای دشمن را بیخبرمیگذاشت و احيانا آنها را غافلگير میكرد . ظرفيت شنيدن انتقاد و تنفر از مداحی و چاپلوسی او گاهی با اعتراضات برخی ياران مواجه میشد ، اما بدون آنكه درشتی كندنظرشان را به آنچه خود تصميم گرفته بود جلب و موافق میكرد . از شنيدن مداحی و چاپلوسی بيزار بود ، میگفت : به چهره مداحان وچاپلوسان خاك بپاشيد . محكم كاری را دوست داشت ، مايل بود كاری كه انجام میدهد متقن و محكمباشد تا آنجا كه وقتی يار مخلصش سعد بن معاذ از دنيا رفت و او را درقبر نهادند ، او با دست خويش سنگها و خشتهای او را جابجا و محكم كرد وآنگاه گفت : " من میدانم كه طولی نمیكشد همه اينها خراب میشود ، اما خداوند دوستمیدارد كه هرگاه بنده ای كاری انجام میدهد آن را محكم و متقن انجام دهد" ( 1 ) .پاورقی : . 1 بحار الانوار ، ج 22 ، ص . 107 |