. 19 اسراف و تبذير : مردم بر اموال خود تسلط دارند ( 1 ) ، ولی اينتسلط به معنی اين است كه در چهار چوبی كه اسلام اجازه داده آزادی تصرفدارند و نه بيشتر تضييع مال به هر شكل و به هر صورت ، به صورت دورريختن ، به صورت بيش از حد نياز مصرف كردن ، به صورت صرف در اشياءلوكس و تجملهای فاسد كننده كه در زبان اسلام از آنها به " اسراف " و" تبذير " تعبير شده حرام و ممنوع است . . 20 توسعه در زندگی : گسترش دادن به زندگی برای رفاه عائله ( همسر وفرزندان ) مادام كه به تضييع حقی و يا به اسراف و تبذير و يا به تركيك تكليف و وظيفه منتهی نشود ، مجاز بلكه ممدوح و مورد ترغيب است .. 21 رشوه : در اسلام رشوه دهنده و رشوه گيرنده به شدت محكوم و مستحقآتش معرفی شده و پولی كه از اين راه تحصيل میشود حرام و نارواست .. 22 احتكار : گردآوری ارزاق عمومی و نگه داشتن آنها به منظور بالا رفتنقيمتها و گران تر فروختن ، حرام و ممنوع است ، حاكم شرعی علیرغم ميل ورضای مالك ، آنها را به بازار عرضه [ كرده ] و به قيمت عادلانه به فروشمیرساند . . 23 درآمد بر پايه مصلحت نه مطلوبيت : معمولا ريشه ارزش و ماليت رامطلوبيت و تمايلات مردم میدانند و برای مشروع بودن كاری ، قرار داشتن آنكار در جهت خواسته های عموم را كافی میشمارند ولی اسلام مطلوبيت و كششتمايلات را برای اعتبار . پاورقی : . 1 " الناس مسلطون علی اموالهم » " . |