بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب جوان از نظر عقل و احساسات, علامه محمدتقى فلسفى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     AGHL0001 -
     AGHL0002 -
     AGHL0003 -
     AGHL0004 -
     AGHL0005 -
     AGHL0006 -
     AGHL0007 -
     AGHL0008 -
     AGHL0009 -
     AGHL0010 -
     AGHL0011 -
     AGHL0012 -
     AGHL0013 -
     AGHL0014 -
     AGHL0015 -
     AGHL0016 -
     AGHL0017 -
     AGHL0018 -
     AGHL0019 -
     AGHL0020 -
     AGHL0021 -
     AGHL0022 -
     AGHL0023 -
     AGHL0024 -
     AGHL0025 -
     AGHL0026 -
     AGHL0027 -
     AGHL0028 -
     AGHL0029 -
     AGHL0030 -
     AGHL0031 -
     AGHL0032 -
     AGHL0033 -
     AGHL0034 -
     AGHL0035 -
     AGHL0036 -
     AGHL0037 -
     AGHL0038 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

پيشرفت ناموزون  بشر امروز در شناسايى جهان ماده و پى بردن به آيات آفاقى فرسنگها پيشروى كردهاست . از يك طرف ، هسته اتم را شكافت و نيروى آن را مسخر نموده و از طرف ديگر سينهفضا را شكافته و انسان را به كره ماه رسانده است ، ولى در شناختن خود و پى بردنبه آيات انفسى چند قدمى بيشتر برنداشته ، آن هم در حدودمسائل مادى و امور محسوس آدمى است و گرنه انسان از جنبه هاى معنوى مورد مطالعه وشناسايى قرار نگرفته و اسرار روح بشر آشكار نشده است .
خودشناسى و زندگى انسانى  همان طور كه قرآن كريم وعده داده ، روزى خواهد آمد كه بشر خود را بشناسد و به دقايقآيات انفسى نيز پى ببرد و بين ماده معنى تعادل و موازنه برقرار شود، البته در آنروز حق و فضيلت آشكار مى گردد و بشر درظل ايمان ، به زندگى انسانى دست مى يابد و دركمال آسايش و آرامش امرار حيات مى كند. ولى در دوره كنونى كه تمام توجه معطوف بهامور مادى است و جنبه هاى معنوى عملا به دست فراموشى سپرده شده است ، بشر راه پستىو انحطاط اخلاقى را مى پيمايد و پيوسته بر مقدار جرايم و جنايات خويش مى افزايد ودر نگرانى و فشار روحى زندگى مى كند.
(و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا. ) (1164)
آن كس كه از ياد خدا روى گرداند، زندگى اش در مضيقه و تنگى مى گذرد و همواره بافشارهاى مادى و معنوى مواجه است .
(با وجود حكومت مقتدر ماده و ماشين بر انسان و استفاده هاى سرشار از آن ، بشرفرسنگها از سعادت دور است و مهجور. انسان معاصر با تكيه بر علوم مادى ، كيهانپيمايى مى كند، ولى از دنياى درون خود بى خبر است و توجهى به آن ندارد، يا بهتربگوييم ، فرصت توجه بدان را ندارد.
انسان معاصر، بر اثر ماشينيسم ، از نظر مادىمراحل ترقى را پيموده ، اما متاءسفانه ، همين انسان آمر ياعامل يا شاهد است كه در گوشه و كنار جهان با ماشينهاى مخرب جنگى انسانها كشته مىشوند، از گرسنگى مى ميرند، هنوز زور بر حق مى چربد و اغلب به صورت پنهان وآشكار قانون جنگل در ميان انسانها حكمفرماست .
از نظر فردى نيز دلهره و عدم امنيت انسان را بيچاره كرده است . سرعت ماشينيسم ، فرصتدرون نگرى و خودشناسى را از انسان گرفته است . انسان ديگر انسان نيست . ماشينىاست كه به طور يكنواخت كار مى كند و براى امكان كار، مى خورد و مى خوابد و براى اينكه چنين دور و تسلسل جهنمى ادامه يابد، توليدنسل مى كند كه انسانها همچو ماشين ها بيايند و بروند و كار كنند و بميرند. اينتسلسل است كه هر روز بيشتر انسان را از سعادت و رضايت و خودشناسى و ديگر دوستىو يكتاپرستى دور مى دارد، زيرا به معنى توجهى ندارد.
خمود عواطف  انسان معاصر، بر اثر ماشينيسم ، در نوسان بين اوج مادى و حضيض معنوى به سرگيجه دچار است ، هوش و انديشه و عواطف وى دچار ركود و خمودى شده است ، فقط حس وحركت است كه به فعاليت ادامه مى دهد. حيوان نيز چنين است . پس آيا انسان معاصر حيوانىبيش نيست (1165)
در اين دنيا تيره و تاريك كه خوددوستى و مادى گرى بر آن حاكم است ، جوانان مسلمانبايد از تعاليم آسمانى اسلام به شايستگى استفاده كنند و با به كار بستن برنامههاى آن ، خودشناس و خداشناس ، دگردوست و خدمتگزار مردم و خلاصه انسان واقعى باشندو بدين وسيله خويش را سعادتمند و خوشبخت سازند.
جوانان مسلمان براى جلب رضاى الهى و نيل به مقام شامخ انسانى موظف اند قسمتى ازاوقات فراغت خود را به احياى جنبه هاى معنوى و جلب لذايذ روحانى اختصاص دهند و باستايش و پرستش پروردگار، با اقامه حق و فضيلت و با محبت به مردم و خدمت به انسانها، خود را از حضيض حيوانيت و پستى هاى آن برهانند و موجبات تعالى وتكامل خويش را فراهم آورند.
جوان و مكارم اخلاق  خلاصه ، جوانان بايد بدانند كه ايام شباب يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند و ازبهترين فرصتهاى زندگى براى تخلق به مكارم اخلاقى و احياى جنبه هاى انسانى است. آنان موظف اند از اين نعمت زودگذر قدردانى كنند و در اوقات فراغت ، شخصيت روحانى ومعنوى خويش را پرورش دهند و خود را انسان واقعى بسازند.
(قال على عليه السلام : احسنوا صحبة النعمقبل فراقها فانها تزول و تشهد على صاحبها بماعمل فيها. ) (1166)
على عليه السلام فرموده است : از نعمت هايى كه در اختيار داريد، خوب استفاده كنيد، پيشاز آن كه شما را ترك گويند. چه آن كه نعمتهاى زودگذر از كف مى روند و شهادت مىدهند كه صاحبشان با آنها چگونه رفتار نموده است .
جوان و تفريحات زيان بخش  قال الله العظيم فى كتابه : يسئلونك عن الخمر و الميسرقل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما(1167)
رهبرى غريزه تفريح  يكى از تمايلات غريزى بشر كه بايد حتما تحت مراقبتكامل و رهبرى صحيح قرار گيرد و طبق برنامه هاى منظم و هدايت مربيان شايسته ، در جاىخود با اندازه گيرى ارضا شود، تمايل به تفريح است .
بشر، به كشش طبيعى براى رفع خستگى اعمال روزانه و رهايى از آداب و رسوم اجتماعى، به پناه تفريح و تفرج مى رود و اوقات فراغت خود را با كارهاى مسرت بخش و فرحانگيز مى گذارند، تا موقتا از قيد و بندهاى عادى آزاد گردد و چند ساعتى بدون احساسمسؤ وليت ، سرگرم نشاط و شادمانى باشد.
كسى كه در اين مواقع حساس ، به دلخواه خوددنبال كامجويى و لذت طلبى مى رود و در راه ارضاى غريزه تفريح ، بى قيد و شرط ازهواى نفس خويش ‍ پيروى مى نمايد، سرانجام به عوارض نامطلوب مواجه گشته و احيانابه مصائب و آلام غير قابل جبران دچار خواهد شد.
(قال على عليه السلام : من فعل ما شاء لقى ما ساء. ) (1168)
على عليه السلام فرموده است : هر آن كس كه در كارها به صلاح و فساد توجه نمى كندو تنها بر طبق ميل نفسانى و خواهش دل عمل مى نمايد، در نتيجه ، با بديها و ناملايماتروبه رو خواهد شد.
سوء تشخيص در گذشته و حال  بدبختانه ، در قرون گذشته ، مردم بسيارى در كارهاى تفريحى به راه خطا رفتند وبر اثر نداشتن مربى لايق يا بى اعتنايى به برنامه هاى صحيح تربيتى ، از مسيرخير و مصلحت منحرف شدند. اينان به منظور كامرانى و جلب لذت زودگذر، از خواهشدل پيروى كردند و به نام خوشگذرانى ، در ساعات فراغت به پاره اى از سرگرمىهاى بد و خطرناك دست زدند و خويشتن را به عادات مضر معتاد ساختند و موجبات تيرهروزى و بدبختى خود را فراهم آورند.
اين سوء تشخيص ، نه تنها در ادوار گذشتهمعمول بوده و مصائبى به بار آورده است ، بلكه در دنياى كنونى صنعت و ماشين نيز همانروشهاى ناپسند با شدت بيشتر و تنوع زيادتر ادامه دارد و كم و بيش مردم جهان ،عموما، و نسل جوان ، خصوصا، از عوارض شوم آن عادات مضر و خانمان برباد ده رنج مىبرند.
(قال النبى صلى الله عليه و آله : خلتان كثير من الناس فيهما مفتون الصحة والفراغ . ) (1169)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : بيشتر مردم درباره دو خصلت دچارگمراهى و ضلالت هستند. يكى در مورد سلامت و صحت و آن ديگر در امر فراغت و بيكارى .
بشر در موقعى كه سالم است ، به خطر بيمارى فكر نمى كند و با افراط در غذا وزياده روى در پاره اى از اعمال ، از مسير بهداشت منحرف مى شود و سلامت خود را از دستمى دهد. همچنين در اوقات فراغت ، به عنوان تفريح و شادكامى ، به كارهاى خلاف مصلحتدست مى زند و براى نيل به لذايذ بيشتر، خود را تيره روز و بدبخت مى نمايد.
توجه به دو نكته اساسى  براى آن كه جوانان از عوارض شوم تفريحات مضر مصون بمانند و در ساعات فراغت ،خويشتن را به پليدها آلوده ها نكنند، لازم است دو نكته را همواره مورد توجه جدى خويشقرار دهند و با تصميم قاطع آنها را به كار بندند.
اول ، خود را از اسارت تقليد دگران آزاد سازند و با واقع بينى و به كمك تعاليمدينى و راهنمايى هاى علمى ، سرگرمى هاى خوب و بد را به دستى تشخيص دهند وكوركورانه تحت تاءثير آداب غلط و عادات ناپسند محيط خود يا اوضاع واحوال جهان خويش قرار نگيرند و مانند مردمى نباشند كه قرآن شريف درباره آنان فرمودهاست :
(و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنما عليها آباءنا.)
زمانى كه مرتكب عمل خلاف عفت و اخلاق مى شدند، براى تصحيح و توجيه آن مى گفتند:پدران ما چنين مى كردند.
دوم : بنده تمايلات نفسانى و تمنيات غريزى خود نباشند و عنان نفس ‍ سركش را هموارهدر دست داشته باشند. از لذايذ مشروع زندگى به اندازه صحيح استفاده كنند و از لذايذمضر و خلاف مصلحت چشم بپوشند و به خاطر داشته باشند كه پايان لذت جويى هاىناسنجيده و بى حساب ، فساد و تباهى است .
(قال على عليه السلام : ضابط نفسه عن دواعى اللذات مالك و مهملها هالك .)(1170)
على عليه السلام فرمود: كسى كه نفس خود را درمقابل انگيزه لذايذ نگاه مى دارد، مالك تمايلات خويشتن است و آن كس كه نفس سركش را درراه نيل به لذايذ آزاد مى گذارد و در معرض نابودى و هلاكت است .
اينك براى مزيد آگاهى و اطلاع نسل جوان ، در اين بحث ، پيرامون بعضى از تفريحاتمضر و زيان بخش گفت و گو مى كنيم و با استفاده از تعاليم اسلامى و تحقيقات علمىدانشمندان بشر، پاره اى از خطرات جسمى و روانى آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم تاجوانان براى حفظ سلامت و تاءمين سعادت خويش ، از آن تفريحات ناسالم برحذر باشندو خويشتن را از عوارض شوم آنهات مصون نگاه دارند.
ميگسارى و قماربازى  ميگسارى و قمار بازى ، دو عمل تفريحى خطر ناك و دو سرگرمى زيان آورى است كه درطول قرن هاى متمادى ، بين ملل و اقوام بشرىمعمول بوده و مفاسد بى شمارى به بار آورده است . در دنياى امروز نيز نوشابه هاىالكلى و قمار، با مقياس وسيع ترى ، براى بسيارى از مردم جهان وسيله تفريح وسرگرمى است و جوامع بشرى بيش از پيش گرفتار عوارض ‍ خانمانسوز و اين دوعامل بدبختى و فساد هستند.
اين نكته قابل انكار نيست كه مشروبات الكلى ، از نظر اقتصادى ، براى كشورهايى كهبه كار توليد يا تجارت آن اشتغال دارند، حايز اهميت است . خانواده هاى زيادى بدينوسيله ارتزاق مى كنند و ماليات سرشارى عايد خزانه دولت ها مى شود و خلاصه درآمدى كه از اين راه به دست مى آيد، رقم قابل ملاحظه اى راتشكيل مى دهد.
در آمد مشروب و قمار  از نظر اقتصادى ، تا سال 1949، بيش از چهار ميليون نفر فرانسوى ، قسمت اعظم ياتمام در آمد را از راه توليد يا تجارت نوشابه هاى الكلى به دست مى آورند و به طورقطع اكنون آمار توليدكنندگان و بازرگانانالكل ، از اين رقم تجاوز كرده است .
در راس همه بايد توده كشاورزان فرانسه را كه به كشت انگوراشتغال دارند، در نظر داشت . سطحى كه زير كشت مو مى باشد، از يك ميليون و پانصدهزار هكتار تجاوز مى كند و در قسمت شمال غرب فرانسه ، سطح وسيعى به كشت سيباختصاص يافته و گروه كثيرى به توليد شراب سيباشتغال دارند كه در اين منظور نشده است .(1171)
قمار نيز مانند مشروبات الكلى منبع در آمد مالى و داراى ارزش اقتصادى است . در بعضىاز كشورها براى قمار مؤ سسات بزرگى ساخته شده و ثروتمندان جهان را براى قماربازى به خود جلب مى كنند و از اين راه درآمدهاى زيادى عايد مى گردد كه قسمتى بهعنوان ماليات به خزانه دولت مى رود و قسمت ديگر نصيب صاحبان مؤ سسات و كاركنانآنها مى شود.
جنبه اقتصادى و منافع مالى نوشابه هاى الكلى و قمار، در چهارده قرنقبل ، مورد توجه رسول اكرم بوده و در قرآن شريف از آن گفت و گو شده است . ولى بهاين جهت كه زيان و ضرر اين دو عامل فساد از سودشان بيشتر بوده ، آيين اسلام شراب وقمار را بر مسلمين تحريم كرد تا در مقابل دست يافتن به منافع اقتصادى دچار ضررهاىبزرگ تر مادى و معنوى نشوند.
زيان بيش از سود  (يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيها اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر مننفعهما.)
خداوند به پيغمبر فرموده درباره شراب و قمار از تو پرسش مى كنند، ذر جواب بگو:اين دو كار حاوى گناه بزرگ و منافعى براى مردم است ، ولى گناهش از سودش زيادتراست .
سودجويى و تيرگى خرد  بدبختانه ، سودجويى چنان حجاب عقل حكومت ها و ملت هاست كه منافع نقد شراب و قماررا مى بينند و بدان اهميت مى دهند، ولى به زيان هايى كه از اين راه دامنگير جامعه مىشود، توجه نمى كنند و به فرض ‍ توجه ، اهميت نمى دهند.
(تا سال 1949، تعداد پياله فروشى ها در فرانسه ، از 054 / 455 مى گذشته است. براى هر 86 نفر، يك نوشابه فروشى داير است .
مسئله مهم تر وضع مالى خود دولت است كه ماليات هنگفت از توليد، توزيع و مصرفالكل عايد خزانه مى شود. در مقابل اين در آمد،سيل بيماران ، ديوانگان ، مرگ و ميرهاى زودرس ، حوادث رانندگى وتقليل عمومى راندمان كار براى دولت چه اهميتى دارد؟ بهقول پروفسور پرن : دولت فرانسه به حساب در آمد روز مى انديشد و نمى تواندخسارات و كسر در آمد ملى دو سال ، پنجسال و دهسال بعد را در نظر آورد. دولت فرانسه به سيلى نقد، يعنى در آمدحاصل از الكل اهميت مى دهد. وزراى دارايى فرانسه بهتعادل فورى بودجه نظر دارند و نتوانسته اند به فكر آينده اطمينان بخشىباشند.)(1172)
نوشابه هاى الكلى و قمار، زيان هاى مشترك و زيان هاى اختصاصى بسيار دارند كه درمنابع دينى از آنها ياد شده و اولياى گرامى اسلام صريحا خاطرنشان ساخته اند ودانشمندان بشر نيز بر اساس تحقيقات علمى و روش هاى تجربى به وجود آن زيان هااعتراف نموده و در كتابهاى خود آورده اند. براى مزيد اطلاع جوانان در اين بحث به پارهاى از آنها اشاره مى شود.
دشمنى بر اثر مشروب و قمار  يكى از زيان هاى مشترك شراب و قمار، كه از نظر روانى و اجتماعى مهم وقابل ملاحظه است و مى تواند مفاسد بسيارى به بار بياورد، دشمنى و خصومتى است كهبر اثر اين دو عامل فساد بين افراد ايجاد مى شود، مشروب و قمار، حس بدبينى و كينهتوزى را در نهاد آدمى بيدار مى كند، محيط محبت و دوستى را تيره و تار مى سازد و زمينهانتقامجويى و اعمال خشم را مهيا مى نمايد.
(انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البغضاء فى الخمر و الميسر.) (1173)
شيطان قصد دارد به وسيله شراب و قمار روابط شما را با يكديگر تيره كند و بينشماها دشمنى و كينه برانگيزد.
دكتر ايتوف مى گويد:
(الكل خالق بزرگ خيالات واهى است . چون در مستى حس ‍ حقيقت جويى كاهش يافت و مستدستخوش افكار باطل گرديد، هر سخن اطرافيان و يا حركت دگران را تعبيرى نابه جامى نمايد و از همين جاست كه كه او را آتش خشم و غضب به هيچ و پوچ برافروخته و بساكه جنايات سهمناك به وقوع مى پيوندد.)(1174)
(دشمنى و خصومت هايى كه در اثناى بازى ورق روى مى دهد، نيازى به تفسير وتوضيح ندارد. اين نكته را بايد يادآور شد كه حتى در متمدن ترين جوامع و دوستانهترين بازى ها، به خوبى مى توان آثار تجليات غرايز مخرب را به صورت لطيف ترو ملايم تر مشاهده كرد.
در بازى پوكر نيازى بدان نيست كه انگيزه هاى مخرب ، تغيير صورت دهد. بازى پوكرخود مبنى به جنگ و مبارزه است . در اين بازى ، تا حدودى كه مقررات اجازه مى دهد، هربازيكنى مى كوشد تسلط خود را بر بازيكن ديگرتحميل نمايد. او ممكن است طرف ديگر را درباره نيروى خودشاغفال كند و به اشتباه بيندازد و به قول معروف بلوف بزند، زيرا هدف بازى ،اغفال طرف ديگر درباره نيروى حقيقى خود است و آن كه اثبات اين نيرو مى باشد.
بازى شطرنج نيز از هر حيث مظهر تمايل انسان به تلطيف غرايز مخرب خود است ، با اينتفاوت كه در اين بازى ، نسبت به بازى هاى ديگر، قواى خصومت آميز صريح تر وگشاده تر عرضه شده است . اين بازى به صورت يك جنگ بازى يعنى يك نمايش جنگبين دو كشور است .
ارنست جانس ، ضمن مطالعه استادانه روان شناسى شطرنج ، خاطرنشان مى كند: مسلم استكه انگيزه بازيكنان شطرنج تنها جنبه مبارزه طلبى بازى شطرنج كه خاص همه بازىهاى مبارزه اى است ، نمى باشد بلكه انگيزه اى زشت تر و ناپسندتر دارد كه همان جنبهپدركشى اين بازى است . زيرا هدف اين بازى ، اسير كردن و مات كردن است . جان هس ازاين كه در دوران اقامت در زندان شطرنج بازى كرده بود، احساس ندامت مى كرد، زيرا معتقدبود كه بدين طريق عواطف نامطلوب خويش را بروز داده است .)(1175)
يكى ديگر از زيان هاى مشترك شراب و قمار كه مى تواند آدمى را به راه گناه وناپاكى سوق دهد و بى پروا به جرايم و جنايات وادارش سازد، دريدن پرده شرم وآزرم است .
بعضى از افراد، كه پابند اخلاق و ايمان نيستند و به مقررات قانونى اعتنا ندارند،تنها به سبب حياى از مردم به پاره اى از گناهان دست نمى زنند و از ترس نفرت عمومى، قسمتى از خواهش هاى غير مشروع خويش را سركوب مى كنند. در واقع شرم و حياىاجتماعى براى اين گروه ضامن اجراى قوانين اخلاقى و اجتماعى است .
(قال الصادق عليه السلام : فان من الناس من لولا الحياء لم يرع حق و الديه و لميصل ذارحم و لم يود امانه و لم يعف عن فاحشة .) (1176)
نقش حيا در اجراى قوانين  امام صادق عليه السلام به مفضل فرموده است : بعضى از مردم اند كه اگر حيا نمى بود،حق پدر و مادر و همچنين حق ارحام و بستگان خود را مراعات نمى نمودند. اگر حيا و ترس ازملامت مردم نمى بود، هيچ امانتى را بر نمى گرداندند و از هيچ فحشا و بى غفتى چشمپوشى نمى كردند.
بدبختانه مشروب و قمار دو عامل خطرناكى هستند كه مى توانند پرده حيا را پاره كنند واحساس شرم را از صفحه خاطر بزدايند و افراد را چنان در گناه جسور و بى باك سازندكه از هيچ كس و در هيچ شرايطى اظهار انفعال نكنند و بى پروا به هر ناپاكى و جنايتىدست بزنند.
(قال على بن الحسين عليه السلام : و الذنوب التى تهتك العصم شرب الخمر واللعب بالقمار.) (1177)
حضرت سجاد عليه السلام فرموده است : شرابخورى و قمار بازى از گناهانى است كهپرده ها را پاره مى كند و شرم و حيا را از ميان بر مى دارد.
(نوشابه هاى الكلى از استعمال سريعا جذب خون مى شود و خون در مسير خود، مغز ومغز حرام را بى نصيب نمى گذارد و در نتيجه ،عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى رود و كف نفس ، كه ارادى بود. منشاء شرم و حيا درانسان است . مانع از بروز اعمال وقيحانه است ، از كف به در مى رود. به عبارت ديگر،الكل عالى ترين اعمال مغزى ، يعنى اعمال توافقى آن را فلج مى نمايد.
چون شرم و حيا از بين رفت ، بالمال ارتكاباعمال شنيع و قبيح براى اشخاص مست ، به علت ضايع شدن قوه درك قباحت ،تسهيل مى شود. جنايات جنسى ، آدم كشى ، ضرب و جرح ، دزدى ولگردى در بسيارى ازموارد، متعاقب استعمال نوشابه هاى الكلى رخ مى دهد.)(1178)
(الكل شرم و حيا را از بين مى برد، پرده عفت ها را از هم مى درد و شخص ‍ را از كليهقيود و رسوم اجتماعى ، مذهبى و اخلاقى آزاد كرده ، نداى وجدان را خفه مى سازد و فرشتهرا تبديل به اهرمن مى نمايد و اولين قدمى كه از جاده عفاف بيرون نهاده مى شود، غالبادر حين مستى است ، زيرا مستى كه آمد، عقل و وجدان به در مى رود و در غيابعقل و وجدان ، عفت مفهومى ندارد.
پسران و دختران و زنانى كه گمراه مى گردند، كسانى هستند كه در جاده زندگى ، نخستفريب دختر رز خورده و در مصاحبت وى از شاهراه صلاح منحرف شده ، لاجرم در بيابانوحشتناك زندگى سرگردان و آخرالامر در منجلاب نكبت و بدبختى غرق گرديدهاند.)(1179)
قمار و خصومت  كسى كه در قمار مى بازد و از رقيب خود شكست مى خورد، عقلش تيره و تار مى گردد.پرده شرم و حياءاش پاره مى شود. غريزه تخريب و خصومتش ‍ به هيجان مى آيد و ممكناست در آن موقع به جرايم بزرگ و جنايات غيرقابل جبرانى دست بزند.
(به طورى كه همه مى دانند، همان قواى خصومت آميز و مخربى كه تصور مى رود بازىجذب مى كند، گاهى موجب پيدايش عقده هاى شديدتر و منازعات خطر ناك مى گردد و اينحقيقت ، نه تنها در بازى هاى كودكانه مصداق دارد، بلكه در بازى بزرگان نيز فراوانمشاهده مى گردد.)(1180)
(كارگر 39 ساله اى در كافه اى ضمن قمار، تمام دستمزد هفته خود را باخت . در نتيجهبه هيجان آمد و چاقوى خود را بيرون كشيد. شخصى كه جزء بازيكنان نبود، گفت : ژانچاقو را كنار بگذار، اما اين كارگر بى درنگ چاقو را در قلب او فرو كرد.)(1181)
يكى از زيان هاى اختصاصى نوشابه هاى الكلى ، كه در روايات اسلامى بدان اشارهشده و در رديف علل تحريم شراب به حساب آمده است اثر سوئى است كه روىعقل بشر مى گذارد.
ميخوارى و تيرگى عقل  ميگسارى خرد را تيره و تار مى كند و عقل را از درك واقعيت ها عاجز و ناتوان مى سازد.
( الرضا عليه السلام قال : ان الله تعالى حرم الخمر لما فيها من الفساد وبطلان العقول فى الحقائق و ذهاب الحياء من الوجه .) (1182)
حضرت رضا عليه السلام فرمود: خداوند شراب را حرام كرده است براى آن كه شرابمايه ؛ فساد است . به علاوه ، عقل را از درك حقايق ساقط مى كند و آدمى را رحمة اللهمواجهه با مردم بى شرم و حيا مى نمايد.
شرابخواران بر اثر سم جانكاه الكل همواره رد معرض آسيب عقلى قرار دارند و دو قسمديوانگى آنان را تهديد مى كند.
اول جنون حاد و دوم جنون مزمن .
مستى يا جنون حاد  جنون حاد عبارت از ديوانگى كوتاه مدتى است كه به نام مستى عارض ‍ شرابخوار مىگردد و چند ساعتى عقلش را تيره و تار مى كند و بر اثر آن ، گفتار و رفتارش از وجههعقلانى خارج مى شود و به كارهاى جنون آميز دست مى زند و احيانا مرتكب جنايت مى گردد.
(الكل با زايل كردن عقل ، قدر منزلتى براى آدمى باقى نمى گذارد. با مستى ، همهمفاسد روحى و اجتماعى پديد مى آيد و همه موانع اخلاقى درهم مى شكند. چون نفس از كفبه در رفت ، آن چه كه آدمى را جلو مى گرفت و به خويشتن دارى وا مى داشت ، از ميانبرمى خيزد و عقلى نيست كه به آدمى نهيب زند اين كار را بكن و آن كار را منماى ، اين سخنرا بگوى و لب از فلان گفتار فرو بند.)(1183)

نكند عاقل مستى نخورد دانا مى
ننهد مرد خردمند سوى پستى پى
چه خورى چيزى كز خوردن آن چيز تورا
نى چنان سرو نمايد به نظر سرو چو نى
گر كنى بخشش گويند كه مى كرد نه او
ور كنى عربده گويند كه وى كرد نه مى
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الخمر ام اخبائث .) (1184)
رسول اكرم فرموده است : شراب مادر تمام پليدى ها و منشاء همه ناپاكى هاست .
(قيل لامير المومنين عليه السلام : انك تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقةفقال نعم !... و ان شارب الخمر اذا شرب زنى و سرق وقتل النفس التى حرم الله عزوجل ترك الصلواة .) (1185)
به على عليه السلام گفته شد: شما عقيده داريد شرب خمر بدتر از زنا و دزدى است ؟
فرمود: (بلى ). و سپس استدلال كرد كه شارب الخمر وقتى مى مى خورد و مست مىشود، زنا مى كند، به سرقت دست مى زند، آدم مى كشد و فريضه نماز را ترك مى نمايد.
عامل مولد جرم  (الكل بزرگ ترين عامل مولد جرم است . علت 75 در صدقتل ها و 38 درصد ضرب و جرح و 82 درصد حريق هاى عمدى ، الكيسم بوده است .
60 درصد اطفال و جوانان كمتر از 18 سال ، كه درسال 1940 به دادگاه شهر نانت فرستاده شدند، اقرار كردند كهقبل از ارتكاب جرم مقدار قابل توجهى نوشيده بودند. به طور خلاصه ،الكل پيوسته مشغول تهيه مشترى براى زندان ها مى باشد.)(1186)
جنون مزمن بر اثر الكل  جنون مزمن عبارت از ديوانگى ثابت و مداومى است كه الكيست ها، يا به لغت مذهبى ، مدمنالخمرها، دچار آن هستند و سرانجام كارشان به تيمارستان مى كشد. در نظر اولياىگرامى اسلام ، گناه مدمن الخمر به قدرى عظيم است كه آن را در رديف بت پرستى وشرك به خداوند بزرگ شناخته اند.
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : مدمن الخمر كعابد و ثن اذا مات و هو مدمنعليه يلقى الله عزوجل حين يلقاء كعابد و ثن .) (1187)
رسول اكرم فرموده است : كسى كه به طور مداوم شرب خمر مى كند، مانند كسى است كهبت مى پرسند و اگر با همان آلودگى و اصرار در ميگسارى بميرد، خداوند را مانند بتپرست ملاقات خواهد كرد.
رابطه الكليسم با ديوانگى  (الكليسم با ديوانگى رابطه مستقيم دارد. دكترپلوزل ، كه صلاحيت فنى او مورد قبول عالم پزشكى است ، مى گويد: الكسيم آدمى رابه ديوانگى سوق مى دهد و مى توان گفت در اشخاص بالغ ، به نسبتى كه در حدود 17درصد نوسان مى كند، الكل عامل مستقيم ديوانگى است . در مناطقى كهالكل بسيار مصرف مى شود، شماره ديوانگان چند برابر مناطقى است كه مصرفالكل آن ها ناچيز است . بنابراين ، شماره ديوانگان هر شهر متناسب با تعداد مى فروشىهاى آن است .
در زمان پوانكار (1934 1860)، كه سال ها نخست وزير فرانسه و ازسال 1913 تا 1920، رئيس جمهور آن كشور بود، دويست هزار ديوانه بر اثرالكل در فرانسه تشخيص داده بودند.
يك آمار سوئيسى نشان نى دهد كه در مدت پنجسال ، از 1926 تا 1930 از مردانى كه در تيمارستان بسترى شده اند، 5 / 22 درصدداراى بيمارهاى روانى ناشى از الكل بوده و 6 / 7 درصد امراض روانى ديگر داشته اندكه توام با الكليسم بوده ، يعنى جمعا 1 / 30 درصد بيماران روانى را نوشابه هاىالكلى به تيمارستان كشانده است .)(1188)
بعضى تصور مى كنند نوشابه هاى الكلى موقعى روىعقل و جسم اثر بد مى گذارد و به آدمى ضرر مى زند كه در مصرف آن زياده روى شود،وگرنه كسى كه به مقدار كم از آن استفاده مى كند، نه تنها زيان نمى بيند، بلكه ممكناست در مزاجش اثر مفيد بگذارد.
مشروب و سلولهاى مغز  چنين پندار غلطى از نظر تعاليم دينى و تحقيقات علمى مطرود شناخته شده است . اولياىگرامى اسلام ، در قرون گذشته ، نوشابه هاى الكلى را به مقدار كم يا زياد صريحاتحريم كرده اند و دانشمندان امروز نيز عقيده دارند كه نوشابه هاى الكلى ، ولو بهمقدار كم ، سبب اختلال در كار سلول هاى مغزى مى شود.
(فقه الرضا عليه السلام عن رسول الله صلى الله عليه و آلهقال : كل شراب يتغير العقل منه كثيره قليله حرام .) (1189)
حضرت رضا عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آلهنقل كرده كه فرموده است : هر قسم مشروب الكلى كه از نوشيدنشعقل تغيير مى كند، زياد و كمش حرام است .
( معاويه بن وهب عن ابى عبدالله عليه السلامقال قال رسول الله صلى الله عليه و آله :كل مسكر حرام فما اسكر كثيره فقليله حرام . قال قلتفقليل الحرام يحله كثير الماء. فرد عليه بكفه مرتين لالا.) (1190)
امام صادق عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله حديث كرده است كه هر چيزمست كننده حرام است و چيزى كه زيادش مست مى كند، كمش نيز حرام است . راوى حديثسئوال كرد: آيا حرام كم را آب زياد حلال مى كند؟ حضرت دوباره كف دست خود را داد كه نهنه .
(و عنه عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و آله :كل مسكر حرام قال قلت اصلحك الله كله حرام ؟فقال نعم الجرعة منه حرام .) (1191)
و نيز از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: هر ماده سكرآور حراماست . راوى مى گويد پرسيدم به هر مقدار باشد ممنوع است ؟ فرمود: بلى ، نوشيدن يكجرعه آن هم حرام است .
تضعيف قدرت فهم  (كاپلين روان پزشك معروف شاگردانش ثابت كرده اند كه جذبالكل در خون ، ولو آن كه ميزان آن هر قدر ناچيز بوده باشد، درجه دقت قدرت فهم وادراك را ضعيف مى كند و در مقابل ، ترشحات انسانى زيادتر مى شود و همبستگى عضلاتو اعصاب و اسكلت براى حركت عادى و جا به جا شدن دچاراختلال مى گردد.)(1192)
(چندى پيش پزشكان متخصص از چهار گوشه جهان براى شركت در كنگره جهانى مبارزهبا الكل و الكليسم : در واشنگتن اجتماع كردند.
دكتر كنزلى ، كه سال هاى زيادى را به تحقيق در زمينه الكليسم گذرانده است در نخستينجلسه كنگره گفت : حتى مصرف كم الكل مى تواند ضايعات مغزى را سبب مى شود. ازنوشيدن مقدار كمى الكل احساس لذت و شادى مى كند. نمى تواند به نابودى سلولهاىمغزى خود كمك كرده است !
مردم خيال مى كنند مصرف الكل به ميزان كم نه تنها خطرى ندارد، بلكه شايد ضرورىنيز به نظر برسد. بعضى ها چنين مى پندارند لبى تر نكنند، گرفتار اعتياد نمىشوند، يا الكل در آنها ضايعات مغزى به وجود نمى آورد، در حالى كه تحقيقات وسيعىكه در اين زمينه شده است ، نشان مى دهد كه مشروبات الكلى ، حتى به ميزان بسيار كم ،سبب اختلال در كار سلول هاى مغزى مى شود.
دكتر بنينگون نيز در گزارشى در چهار صفحه به كنگره ارائه داد، عقيده داردالكل بى شك خطرناك ترين دشمن بشر است و آن هايى كه بهخيال خود گاه و بى گاه كمى مشروب مى نوشند، در معرض خطرات ناشى از وجود ايندشمن دارند.) (1193)
الكليست و فرزندانشان  يكى ديگر از زيان هاى بزرگ مشروبات الكلى ، كه از نظر دينى و علمى ثابت و محققاست ، عيوب و نقايص موروثى است ، كه از افراد الكليست به فرزندانشانمنتقل مى شود. فرزند شخص الكلى تنبل و كودن و عصبانى است و پيوسته در معرضبيمارهاى گوناگون قرار دارد و اگر نطفه در حين مستى والدين يا يكى از آنها منعقدشود، عوارض عصبى و روانى سخت ترى دامنگير فرزند خواهد بود.
دكتر كارل مى گويد:
(مستى زن يا شوهر در لحظه آميزش ، جنايت واقعى است ، زيرا كودكانى كه در اينشرايط به وجود مى آيند اغلب از عوارض عصبى يا روانى درمان ناپذير رنج مىبرند.)(1194)
اولياى گرامى اسلام براى آن كه جامعه را از خطر مواليدمعلول و ناقص ‍ الخلقه مصون نگاه دارند، به پيروان خود اكيدا توصيه كرده اند كه باشارب الخمر ازدواج نكنند و دختران پاك خود را به همسرى افراد الكليست در نياورند.
(قال ابو عبدالله عليه السلام : من زوج كريمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها.ع)(1195)
امام صادق عليه السلام فرموده : هر كس دختر خود را به شرابخوار بدهد، با اينعمل رحميت او را قطع كرده است .
( النبى صلى الله عليه و آله : من زوج كريمته من شارب الخمر فكانما ساقهاالى الزنا.) (1196)
وصلت با شراب خوار  رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : هر كس دختر خود را به همسرى شاربالخمر در آورد، مانند آن است وى را به راه زنا و بى عفتى سوق داده باشد.
( الصادق عليه السلام : ايما امراة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر كان لهاالخطايا بعدد نجوم السماء و كل مولود يلد منه فهو نجس .) (1197)
هر زنى به آميختن با شوهر شرابخوار خود تن دردهد، به عدد ستارگان آسمان خطا كردهو فرزندى كه از آن آميزش توليد مى شود، پليد و ناپاك است .
(پرفسور آرندل در مقاله اى كه تحت عنوان الكليسم و كودكان در مجله پزشكى نانتمنتشر كرد، نوشت : مرگ كودكان الكليك بيش از مجموع مرگ و مير كودكان سيفليسى ومسلول است . به طور كلى كودكان الكليك در برابر بيمارهاى عفونى مقاومت ندارند.كودكان شيرخوار به ورم معده و امعاء مبتلا هستند. كودكان بزرگ تر در معرض حملات تبهاى گوناگون مى باشند.
اطفالى كه از پدران الكليك به وجود آمده و زنده بمانند، غالبا ضعيفعليل و مبتلا به تشنجات شديد بوده و قدرت دفاعى آنها در مبارزه با مشكلات حيات ،ناچيز و در برابر عفونت هاى مختلف بسيار حساس خواهند بود. نقص بدنى ، مانند عدمتقارن صورت ، انحراف ستون فقرات ، كر و لالى ، كودك نمايى و عوارض ناشى ازنارسايى غده تيروئيد و همچنين ضايعات دماغى ، مانند عقب ماندگى ، بلاهت ، عدم رشد،تصلب مغزى ، داءالرقص ، ماليخوليا، ديوانگى هاى حاد، هيسترى و غيره در آنان فراوانديده مى شود.)(1198)
الكل و عوارض جسمانى  عوارض زيان بخش مشروبات الكلى منحصر به ضايعات سلولى مغزهاى افراد الكليستيا عيوب و نقايص موروثى فرزندانشان نيست ، بلكه اين سم خانمانسوز، روى اندامافراد الكليك نيز اثر بد مى گذارد و آنان را به عوارض ‍ جسمى خطرناكى مبتلا مىسازد.
( الرضا عليه السلام : الخمر تورث انفساد القلب و يسود الاسنان و يبخر الفم.) (1199)
جضرت رضا عليه السلام فرموده است : شراب باعث عوارض قلبى است و در آنضايعاتى به وجود مى آورد. شراب دندان ها را سياه و دهان را متعفن و بدبو مى كند.
(و عنه عليه السلام : ... و هو يورث مع ذلك الداء الدفين .) (1200)
و نيز فرموده است : مشروبات الكلى علاوه بر تمام زيان ها، باعث ايجاد بيمارهاى نهانىدر اعضاى داخلى بدن است .
الكل و عوارض قلبى  (الكل سريعا و بدون آن كه تغيير ماهيت دهد، به همانشكل خالص وارد خون مى شود. بنابراين دستگاه گردش خون ، يعنى قلب و عروق ، كهمعبر اين سم قرار مى گيرند، در معرض آسيب آن خواهند بود.
در بيشتر حالات ، قلب را زرهى از چربى مى پوشاند كه كاملا مزاحم كار كردن آن است .زيرا بدين ترتيب ، انقباض و انبساط نمى تواند به سهولت انجام گيرد و بطن چپقلب ، ديگر نخواهد توانست به آسانى و نيروى كافى خون ها را بهداخل شريان ها براند. وقتى كار بدين جا كشيد، خفقان و تنگ نفس هاى شديد پديد آمده وانجام هر كار فعالى دشوارى مى شود. اتساع قلب و بزرگ شدن آن با بى كفايتىكامل طپش دائمى : خفقان شبانه سكته قلبى گريبانگير مى شود.)(1201)
(هيچ عنصرى از بدن نيست كه به آفت الكل دچار نشود.الكل به كليه اعضا آسيب رسانده و همه را از پاى در مى آورد. آن كه دست به مشروب مىزند تا عمرى به خوشى و مستى بگذراند و خود را مصنوعا شاد سازد، بايد بداند كهچون معتاد شد، ديگر خوشى به سراغ او نخواهد آمد.
الكل و جهاز هاضمه  الكل مخاط زبان را خراب كرده و حس ذائقه را از بين مى برد. به علاوه ، بر اثر خرابىكبد، هميشه به رنگ سرخ و داراى باره اى كثيف خواهد بود. كمتر معتاد الكلى است كه ازمعده خود شكايتى نداشته باشد و به سوء هاضمه ، تشنج معده ، شكم درد و استفراغصبحگاهان دچار نباشد.)(1202)
(يكى از اعمال مهم كبد، تجزيه خنثى كردن سمومى است كه بهداخل آن راه پيدا مى كند. متاءسفانه كبد روى سمالكل اثرى ندارد، برعكس اين ماده سمى قدرت تحريكى خود را روى كبد نيزاعمال مى نمايد.
كبد براى مقابله با اين تحريك و به منظور اين كه سمالكل نتواند به سلول هاى اصلى آن ، كه در واقع هر يك لابراتوار كوچكى مى باشد،برسد، بر ضخامت بافته اى كه اطراف سلول هاى مزبور قرار دارد، مى افزايد و اگراين وضع ادامه يابد، كبد سفت و سخت مى شود وسلول ها در حجراتى مستحكم محبوس خواهند شد. در اين هنگام است كه مى گويند كبد تشمعيافته و مبتلاى بدان محكوم به مرگ خواهد بود.)(1203)
نوشابه هاى الكلى نه تنها روى افراد يك مملكت اثر بد مى گذارد و اشخاص ‍ راعليل و ناتوان مى سازد و مقاومت مزاجشان را در برابر هجوم بيمارى ها تضعيف مى كند،بلكه اين سم خانمانسوز به شخصيت ملت ها نيز آسيب مى رساند. آنان را پست و زبونمى نمايد نيروى مقاومت ملى و دفاع اجتماعى را در وجودشان تضعيف مى كند و در نتيجهموقع هجوم دشمن خيلى زود از پاى در مى آيند.
رابطه الكل با شكست فرانسه  (فرانسه نيمى از محصول شراب اروپا را توليد مى كند و اروپا نيمى ازمحصول شراب دنيا را با اين حال فرانسه آن چه توليد مى كند براى مصرفش ‍ كافىنيست . به عبارت ديگر، يك چهارم محصول شراب دنيا در فرانسه تهيه مى شود و اينمقدار شراب براى فرانسوى ها، كه يك شصتم جمعيت دنيا راتشكيل مى دهند، كافى نيست . اگر بگوييم يكى ازعلل عمده سقوط سريع فرانسه در جنگ دوم جهانى ، افراط آن ملت دراستعمال نوشابه هاى الكلى بوده است ، سخنى به گزاف نگفته ايم . بهسال 1945، كه نيروى اشتغاگران به كمك متفقين از سرزمين فرانسه رانده شد و آنكشور آزاد گرديد، فورا بزرگان و علماى قوم به تحقيق برخاستند تا علت اين شكستفاحش را بيابند. يكى از علل بزرگ و موجبات بدبختى فرانسويان ، الكليسم و عادتبه ميگسارى تشخيص داده شد. در اين باره دكتر هوير دوشن مى نويسند: مبالغه نخواهدبود اگر بگوييم اشاعه الكليسم در ارتش و مردمان غير نظامى ، ازعلل مستقيم و موجبات عمده شكست ما مى باشد.
دكتر سيكاردو پلوزل ، تحت عنوان الكليسم از گذرگاه اجتماعى ، مى نويسد: الكليسميكى از مهم ترين علل مصيبت ماست . وى اعلاميه اى را كه تحت عنوان تاءثير الكليسم درشكست سال 1940 به آكادمى پزشكى پاريس ‍ تسليم نمود، به اين عبارت خاتمه داد.به طور خلاصه ، الكليسم نه فقط به واسطه نوشابه هاى تقطير شده ، بلكه بهخصوص به واسطه شراب ، در بين ساير عوامل ، يكى ازعلل شكست 1940 مى باشد.
اعلاميه آكادمى پزشكى  روى اين اعلاميه ، كميسيون الكليسم آكادمى پزشكى فرانسه نيز به اتفاق آرا قطعنامهاى به اين مضمون تصويب كرد:
بين عوامل متعددى كه در شكست فرانسه به سال 1940 مؤ ثر بوده اند، الكليسم مزمن وحاد، بر اثر نوشابه هاى تقطير شده و شراب ، نقشى بازى كرده كه آكادمى وظيفه داراست آن را اعلام كند.
آرى ، آن زمان كه ملت آلمان شب و روز كار مى كرد، جوانان آلمانى تعليمات نظامى مىديدند و ارتش آلمان تجهيز مى شد، ملت فرانسه شب و روز در ميگسارى به سر مى بردو ديد آن چه را كه انتظار نداشت .)(1204)
گرچه دنياى امروز بر اثر تحقيقات علمى و پيشرفت هاى تجربى به زيان هاىگوناگون مشروبات الكلى واقف گشته و به مقدارقابل ملاحظه اى از نتايج خطرناك آن آگاه شده است ، ولى باكمال تاءسف مشاهده مى شود كه هواى نفس بر جهان بشر حاكم است و به رغمعقل و مصلحت ، تمام كشورهاى پيشرفته و در حال رشد، كم و بيش ، به اين سم مهلك آلودههستند و هم اكنون ميگسارى يكى از وسايل تفريح و سرگرمى بسيارى از مردم جهان درساعات فراغت و بيكارى است . جالب آن كه مردم بعضى از كشورهاى متمدن مانند اعرابوحشى دوره جاهليت ، به ميگسارى و شرابخوارى مباهات مى كنند و آن را نشانه برترى ومردانگى مى پندارند.
پندار جاهلانه  (بسيارى دشوار است كه به كارگر فرانسوى فهمانده شود كهالكل براى كار او ضرورت ندارد. الكل نشانه ادب و مردانگى نيست و فرزند كارگرفرانسوى تا لب به مى نزند در خود احساس حقارت مى كند و نوشيدن شراب رادليل بزرگى و مردانگى خود مى پندارد. همسر كارگر، ظاهرا اگر نزد ديگرى ازميگسارى شوهرش گله گذارى مى كند، باطنا او را مى ستايد و در خود احساس غرور مىكند. اين است طرز فكر و روحيه آن ملت .)(1205)
خلاصه آن كه شرب خمر يكى از تفريحات مضر و زيان بخش و از گناهان كبيره است .اولياى گرامى اسلام ، شارب الخمر را مستحق كيفرهاى دنيوى و اخروى دانسته و از وىبيزارى و برائت جسته اند، مگر آن كه از عمل خود توبه و از راهى كه رفته استبازگردد.
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله :لاينال شفاعتى من شرب المسكر و لايرد على الحوض لاوالله .) (1206)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : به خدا قسم شرابخوار در قيامت بهشفاعت من نايل نمى شود و در كنار كوثر به من وارد نخواهد شد.
( عبدالله عليه السلام قال : شارب المسكر لا عصمة بيننا و بينه .)(1207)
امام صادق عليه السلام فرموده : شارب الخمر از مصونيت هاى وابسته به ما بى بهرهاست و از وى برى و بيزاريم .
جوانان اگر خواهان سعادت مادى و معنوى هستند و به سلامتعقل و جسم خود علاقه دارند، بايد به پيروى از تعاليم عالى اسلام از اين تفريح وسرگرمى خطرناك چشم پوشند و خويشتن را در ساعات فراغت با آن سم جانكاه مسمومننمايند و براى جلب لذت و كاميابى زود گذر، جوانى خود را تباه نسازند.
شنيدم كه ساقى به ميخواره گفت
اگر راست خواهى فرح در شراب است
شنيد اين سخنت مرد دهقان و گفت
غلط كرد ساقى فرح در شباب است
شركت در مجلس شراب  لازم است جوانان بدانند كه اسلام نه تنها شرب خمر را بر مسلمين تحريم نموده ، بلكهشركت آنان را در مجالس شرابخوارى دگران نيز اجازه نداده است . زيرا مشاهده ميگسارىدگران مى تواند طبع متجاوز را تحريك كند. آدمى را به گناه شرب خمر وادار سازد.
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
يكى از افسران ارتش منصور دوانيقى ، به مناسبت ختنه فرزند خود مجلس ‍ ضيافتى درحيره تشكيل داد. جمعى از رجال و معاريف را به آن مهمانى دعوت كرد. امام صادق عليهالسلام نيز از مدعوين آن مجلس بود. موقعى كه مهمان ها كنار سفرهمشغول صرف غذا بودند يكى از مدعوين آب طلبيد. پيشخدمت به جاى آب ، كاسه شرابىآورد. همين كه ظرف شراب را به دست مهمان داد، امام صادق عليه السلام از جا برخاست وسفره را ترك گفت . صاحب منزل علت حركت آن حضرت را پرسيد و در جواب فرمود:
(قالرسول الله صلى الله عليه و آله : ملعون من مجلس على مائدة يشرب عليها الخمر. ) (1208)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: مطرود از رحمت حق است كسى كه در كنار سفرهاى بنشيند كه در قرآن شرب خمر مى شود.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation