بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب جوان از نظر عقل و احساسات, علامه محمدتقى فلسفى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     AGHL0001 -
     AGHL0002 -
     AGHL0003 -
     AGHL0004 -
     AGHL0005 -
     AGHL0006 -
     AGHL0007 -
     AGHL0008 -
     AGHL0009 -
     AGHL0010 -
     AGHL0011 -
     AGHL0012 -
     AGHL0013 -
     AGHL0014 -
     AGHL0015 -
     AGHL0016 -
     AGHL0017 -
     AGHL0018 -
     AGHL0019 -
     AGHL0020 -
     AGHL0021 -
     AGHL0022 -
     AGHL0023 -
     AGHL0024 -
     AGHL0025 -
     AGHL0026 -
     AGHL0027 -
     AGHL0028 -
     AGHL0029 -
     AGHL0030 -
     AGHL0031 -
     AGHL0032 -
     AGHL0033 -
     AGHL0034 -
     AGHL0035 -
     AGHL0036 -
     AGHL0037 -
     AGHL0038 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

يك مسئله حياتى  ساموئل كينگ مى گويد:
(بر اثر كاهش ساعات كار طى سال هاى اخير، تفريح با فعاليت ساعات بيكارىتبديل به يك مسئله اجتماعى حياتى گرديده و توجه بسيارى از محققان را به خود معطوفداشته است . مطالعات اين دانشمندان نشان مى دهد مادام كه ما نتوانيم به طور عاقلانهاوقات روز افزون بيكارى خودمان را به سر بريم ، چه در زندگى و چه در شخصيت مااختلالاتى روى خواهد داد. افراد بشر همواره طبعامايل به داشتن اوقات بيكارى بيشترى بوده اند، لكن اينك مواجه با اين خطر شده اند كهاوقات فراغتشان بيش از آن است كه در خور آن اند و بيم آن مى رود كه بر اثر عدمتوانايى امرار اين اوقات ، به طور عاقلانه ، خطرات بزرگى براى خودشان و جامعهبه وجود آوردند. به همين جهت است كه مسئله گذراندن ساعات بيكارى ، امروز يكى ازدشوارترين مسائلى است كه تا كنون اكثر ملل جهان و ته ويژه باختريان با آن مواجه مىباشند). (1099)
ثروت در اقتصاد صنعتى  توصعه اقتصاد صنعتى ، كشورهاى پيشرفته را غنيع و ثروتمند ساخت و بنيه مالىمردم را تقويت كرد. در نتيجه ، راه ارضاى غرايز و تمايلات نفسانى آنان هموار گرديد.در كشورهاى صنعتى ، نيروى ماشين براى توليدمحصول و تاءمين معاش مردم به كار افتاد و به آسانى موجبات رفاه و آسايش مردم رافراهم آورد. در عوض نيروهاى صرفه جويى شده مردم در مسير لذت و كامرانى به حركتدر آمد و به جاى كار و كوشش ، راه شهو ترانى و عياشى را در پيش گرفت . خلاصه ،ثروت فراوان ، زندگى مرفه ، كار كم ، فراغت زياد و نيرى سرشار شرايط مساعدىرا براى تاخت و تاز غرايز به وجود آورد و زمينه تجاوز و طغيان افراد خودسر را مهياساخت .
ثروت و طغيان غرايز  (كلا ان الانسان ليطغى ان راه استغنى . (1100) )
آدمى به طغيان و سركشى مى گرايد، موقعى كه ثروتمند مى شود و خويشتن را غنى وبى نياز مى بيند.
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : فوالله ما الفقر اخشى عليكم و لكنىاخشى عليكم ان تبسط لكم الدنيا كما بسطت على من كان قبلكم فتنافسوها كما تنافسوها وتهلككم كما اهلكتم . (1101) )
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده : به خدا قسم از فقر و تنگدستى بر شمانمى ترسم ، بلكه از آن مى ترسم كه ثروتمند شويد و دنياى شما گشايش ‍ يابد،همان طور كه پيش از شما كسانى تمكن يافتند، آن گاه مانند آن ها به زياده روى دچارشويد و سرانجام ، ثروت شما را هلاك كند، چنان كه آنان را تباه ساخت .
ويرانى اصول اخلاق  (ثروت مملكت ما، در عصر حاضر، اصول اخلاقى محكم و خشن مهاجرين سابق به آمريكارا، بيشتر از هر انقلاب ادبى ، به بى بندو بارى نفوس از قيد جستهبدل كرد. روزهاى آخر هفته كه براى استراحت و عبادت بود، ايام عيش و لذايذ دنيوىنامحدود بدل گشت و اين خود نشانه بارزى بر تغيير اخلاق و زندگى دور از قيد و بندما تواند بود.
هنگام تنگدستى ، تقوا آسان است و اگر پيروى از هوى و هوس به قيمت گران تمامشود، ميتوان آن را ترك گفت . اما اگر جيب ها ازپول مالامال شد و انسان توانست خود را از چشم همسايگان بپوشاند، حفظ تقوا بسىدشوار است . علماى اخلاق ، بيهوده از تن آسايى و تفنن طلبى امروز مى نالند، زيرا اينگونه دواعى هميشه در ما بوده است و فقط امروز فرصت ظهور آن دواعى به دست آمده استو تا موقعى كه وضع اقتصادى دگرگون نشود، كار بدينمنوال خواهد بود تا پيشرفت ماشين ايام فراغت را بيشتر مى كند واعمال ذهنى را جانشين كارهاى جسمانى مى سازد، قوايى كه بايد در رنج بدنى صرفشود، در خون ذخيره خواهدشد و حساسيت ما را در برابر شهوات روز به روز بيشتر خواهدكرد.) (1102)
لزوم تعديل غريزه تفريح  تمايل به تفريح كه به فضاى حكيمانه الهى در نهاد بشر آفريده شده ، يكى ازتمنيات فطرى انسان است و مانند ساير غرايز و خواهش هاى طبيعى بايدتعديل شود و با اندازه گيرى صحيح و دور از افراط و تفريط، در جاى خود ارضاگردد. اين موضوع در گذشته مورد توجه اولياى گرامى اسلام قرار گرفته و ضمنروايات متعددى ، تعاليم لازم را به پيروان خود داده اند.
متاءسفانه در دنياى صنعت و ماشين ، كه ساعات فراغت به مراتب بيشتر شده و مسئلهتفريح و جلب لذت اهميت زيادترى پيدا كرده است ، دانشمندان ، به موقع خود در اين بارهفكرى نكردند و برنامه جامع و كاملى را كه موافق سعادت و مصلحت باشد، طرح ننمودند.در نتيجه ، بسيارى از جوانان در كشورهاى صنعتى ، خود سرانه و بدون راهنمايى صحيح، در ساعات فراغت مرتكب اعمال ناروايى شدند و به نام تفريح و خوشگذرانى ، موجباتبدبختى و سقوط خود و دگران را فراهم آوردند و اين روش نادرست همچنان ادامه دارد.
عدم توجه به اوقات بيكارى  (فعاليت اوقات بيكارى ، كه در گذشته جنبه اختيارى داشت و محدود به خانه بود، براثر هجوم روستاييان به شهرها و اختراعات بزرگى ماننداتومبيل و سينما و راديو و تلويزيون ، دستخوش تغييرات شگرفى شده است . متاءسفانه، همان طور كه لوند برگ در كتاب خود خاطرنشان مى كند،مسايل ناشى از افزايش اوقات بيكارى بشر از جانب دانشمندان اجتماعى مورد توجهكامل قرار نگرفته است ، زيرا جامعه شناسان هنوز تحت تاءثير همان نظريه اقتصادىديرين هستند كه محصول را مهم تر از مصرف مى داند و به كار بيش از بيكارى توجهدارد. گو اين بيكارى روز به روز اهميت بيشترى كسب مى كند. برخى از جامعه شناسان ،حتى بيكارى را به منزله يك موضوع احساساتى تلقى كرده و آن را در خارج از حيطهتحقيقات علمى قرار مى دهند و حال آن كه بر عكس ، اين مسئله بايد مورد توجهكامل آنان قرار گيرد. زيرا تنها تحقيقات علمى است كه مى تواند روشن كند انسان اوقاتبيكارى خود را چگونه مى تواند با حداكثر استفاده به سر برد. حتى مى توان گفتچگونگى امرار اوقات بيكارى ، تا اندازه اى كيفيت تمدن ملتى را روشن مى كند.)(1103)
جوانان به طور طبيعى مايل اند در ساعات فراغت ، از تفريح هاى لذت بخش و نشاطآوراستفاده كنند و بدين وسيله موجبات مسرت خاطر وخشنودى نفس خويش را فراهم آورند و ازفوايد آن برخوردار گردند. ولى براى آن كه دراعمال اين تمايل تندروى نكنند، قطعا به راهنمايى و هدايت صحيح احتياج دارند.
اسلام و تمايل لذت  اولياى گرامى اسلام ، در برنامه هاى تعليماتى خود،تمايل الذت را تعديلكرده و آن را با مقياس مصلحت و سلامت اندازه گيرى نموده اندلذايزى را كه باعص انبساط روح و مايه وجد و شدامانى است و آسيبى به خوشبختىوسعادت بشر نمى رسانند امضا كرده و بهره مندى از انها را به پيروان خود اجازه دادهاند و ضمنا خاطرنشان ساخته اند كه لذايذ مباح آدمى را در انجام وظايف روحانى و معنوىيارى مى كند.
( عن ابى عبدالله عليه السلام قا: ينبغى للمسلمالعاقل ان يكون له ساعته يفضى بها الى عمله فيما بينه و بين الله عزولج و ساعتيلاقى اخوانه الذين يفاوصمهم و يفاوضونه فى امر اخرته و ساعة يخلى بين نفسهولذاتها فى ير محرم فنها عون على تلك الساعتين ) (1104)
استفاده از لذايذ مشروع  امام صادق عليه السلام فرموده : شايسته است مسلمانعاقل ساعتى از روز خود را براى كارهايى كه بين او و خداوند انجام مى گيرد، اختصاثدهد و ساعتى رادران ايمانى و دوستان خود را ملاقات كند و در امور معنوى و اخروى با آنانگفت و گو نمايد و ساعتى نفس خود را با لذايذ و مشتهايتش ‍ كه گناه نباشد آزاد بگذاردو اين ساعت لذت آدمى را در انجام وظايف دو ساعت ديگر كمك مى كند.
لذت هايى كه به جسم و جان ضرر مى رسانند و با سعادت و سلامت بشر ناسازگارندو سرانجام تيره روزى و بدبختى به بار مى آورند در اسلام ممنوع شناخته شده واولياى مذهب پيروان خود را از آلوده شدن به آن ها بر حذر داشته اند.
(قال على عليه السلام : نزهوا انفسكم عن دنس اللذات و تبعات الشهوات )(1105)
على عليه السلام فرموده است : خويشتن را از آلودگى لذات پليد و عوارض ‍ بد شهواتمنزه و پاك نگاه داريد.
(و عنه عليه السلام : لا خير فى لذد توجب ندما و شهوة تعقب الما (1106) )
و نيز فرموده است : خير و خبى يافت نمى شود در لذتى كه پشيمانى به بار مى آورد وشهوتى كه درد و ناراحتى از پى دارد.
تندروى جوانان كامجو  پيشرفت علوم طبيعى و صنايع مشاينى ، پديده هاى لذت بخشى را به وجود آورد و لذايذتازه اى را در اخيار بشر گذارد افزايش ساعات فراغت و ازادى هاى بى حساب ، زمينه رابراى بهره بردارى از آن لذايذ آماده كرد نيروهاى مالى و انسانى در تاءسيس مراكزعياشى به كار افتاد و موسسات خوشگذرانى به طور روز افزون گسترش يافت جوانانكامجو و هوسباز فرصت مناسبى بهدست اوردند تا هر چه بيشتر از لذايذ دنيايى ماشيناستفاده كنند و از خوشى هاى گوناگونش برخوردار گردندغافل از اين كه بعضى از ان لذايذ مخالف مصلحت و منافى با سعادت و سلامت بشر است وسرانجام بدبختى هاى غير قابل جبرانى به بار خواهد آورد.
(ميل به تفريح ، جنبه بين المللى پيدا كرده است و كليه افراد بشر به ايام بيكارىابراز علاقه بيشترى مى كنند و استفاده از تفريح را حق مسلم خود مى دانند. در آمريكا،نهضت خوشگذرانى توسعه يافته و قسمت اعظم سرمايه ملت صرف آن مى گردد.)(1107)
جان ديويى مى گويد:
(البته ميل به تفريح مخالف با اخلاق نيست و بر عكس علاقه به نشاط و آميزش واجتماع ، يكى از استوارترين پايه هاى اخلاق و رفتار مطلوب است . لكن ، متاءسفانه ،تفريح و نشاط با هيجان هاى مخصوص ، تحريك هاى شديد، قلقلك دادن حواس وبرافروختن آتش اشتها براى التذاذ فورى ، بدون كمترين توجه به عواقب وخيم آن ،مشتبه شده است . اين نوع تفريح و لذت جوئى ها نشانهاضمحلال و ذوب شدن است . فعاليتى كه از تحريك عادى و معمولى محروم گردد، براىخود مجراى نامطلوبى مى يابد، مجرايى كه در خوى و رفتار و اخلاق آدمى منفك است وسرانجام آن نابودى و تباهى است .) (1108)
گناهكارى به نام تفريحى  چه بسيار جوانانى كه در راه كامرانى و لذت تفريح به مواد مخدر و مشروبات الكلىمعتاد شدند. به قمار و اعمال منافى عفت و اخلاق آلوده گشتند و بر اثر فرومايگى وپستى ، شخصيت انسانى خود را از كف دادند و سرانجام حياتشان با سيه روزى و بدنامىپايان پذيرفت .
اكنون نيز چه بسيارند جوانانى كه از ذلت و خوارى آنان پند نياموختند و از بدبختى وسقوطشان عبرت نگرفتند و براى كاميابى ونيل به لذايذ، همان راه هاى خطرناك را مى پيمايند و با شتاب خويشتن را به پرتگاهسقوط و تباهى نزديك مى كنند.
(قال على عليه السلام : عجبت لمن عرف سوء عواقب اللذات كيف لا يعف . )(1109)
على عليه السلام فرموده است : عجب دارم از آن كس كه عواقب بد لذتهاى مضر را مى داند،چگونه از آن ها دست نمى كشد.
لازم است اين نكته به جوانان خاطرنشان شود كه عمر، پرارزش ترين سرمايه درزندگى بشر است . قسمتى از اين سرمايه گران قدر، در ساعات كار براى انجام وظيفهمصروف مى شود و قسمتى در ساعات فراغت ، براى تفريح و تفرج . انسانعاقل كسى است كه ساعات تفريح را نيز در راه صحيح و سودبخش بگذارند و از اوقاتفراغت به نفع يكى از جهات مادى يا معنوى خويش استفاده نمايد.
به عبارت روشن تر، تفريح به معنى لاابالى گرى و بى بند و بارى نيست . تفريحبه معنى بيكارگى و اتلاف وقت نيست . تفريح به معنى آلوده شدن به پليدى هاى گناهو سيئات اخلاقى نيست و خلاصه تفريح به معنى ايجاد بدبختى و سيه روزى نيست .بلكه تفريح عبارت از فعاليت هاى مطبوع و لذت بخش است كه خارج از برنامه كارروزانه ، در ساعات فراغت انجام مى شود و باعث انبساط روح و مسرت خاطر مى گردد وروى جسم و جان اثر مفيد مى گذارد.
تفريح و پرورش قوا  (تفريح ، يك وسيله مؤ ثر براى پرورش قواى جسمانى و فكرى و اخلاقى افراد وبهترين عامل براى جلوگيرى از تبه كارى و جنايات است . ورزش و تفريح تنها جنبهسرگرمى ندارد، بلكه به منزله عاملى براى تاءمين سلامتى جسمانى و اجتماعى بهشمار مى رود. توسعه امكانات براى فعاليت تفريحى امروز به منزله يكى از وظايفاساسى هر جامعه به حساب آمده است .) (1110)
دكتر كارل مى گويد:
(ارضاى وحشيانه شهوات ممكن است جلب نوعى اهميت نمايد، ولى هيچ چيز غير منطقى تراز آن زندگى نيست . اگر زندگى منحصر به رقصيدن و به دور شهر بااتومبيل چرخيدن و سينما رفتن و راديو شنيدن باشد، چه سودى دارد؟ تفريح بدون آن كهمتضمن نفعى باشد، فرصتهايى را كه كارگران بر اثرتكامل ماشين ها و حسن تهيه محصول به دست آورده اند، عبث بر باد مى دهد.
زحمات مصروفه ، حداقل چهارساعت در روز بهطول زندگى افزوده است . يعنى اوقات گرانبهايى كه اگر كسى آن را عاقلانه مصرفكند مى تواند تعليم بگيرد، جسم و جانش را نيرومند كند، كسب شخصيت نمايد و وظيفهانسانيت خود را انجام دهد.
بسيارى از كارگران جوان سه يا چهار شب را در سينماها و موزيكهال ها و دانسينگ ها مى گذرانند. مطالعه رمان هاى كم مايه و پرگويى هاى روزانه بقيهوقت آزاد را پر مى كند. گوش دادن به دروغ پردازى هاى راديو وسيله ديگرى براىاتلاف عمر است . راديو نيز مانند سينما و موزيكهال ، كاهلى كاملى به كسانى مى بخشد كه با آن سرگرم اند.) (1111)
براى آن كه جوانان از ساعات فراغت خود به شايستگى استفاده كنند و آن را در فعاليتهاى مفيد و سودمند مصروف دارند، در اينجا به بعضى از تفريحات سالم و لذت بخشىكه در برنامه هاى اسلاميث آمده و در دنياى امروز نيز مورد توجه است ، اشاره مى شود تامگر جوانان ، در مواقع بيكارى ، خود را به آن تفريحات سرگرم كنند و از نتايج جسمىو روانى آن ها بهره مند گردند.
مسافرت و جهانگردى  يكى از تفريحات مطبوع و نشاطانگيز، كه آثار درخشانى در بهبود جسم و پرورش فكردارد، مسافرت است . در آيين اسلام ، مسافرت يكى ازوسايل تفريح و لذت شناخته شده و در روايات مذهبى مورد توجه مخصوص قرارگرفته است . به شرط آن كه سفر براى معصيت و به منظور اجراى برنامه هاى غيرمشروع و نيل به لذت هاى ناروا نباشد.
(فى وصية النبى صلى الله عليه و آله لعلى (ع )قال يا على : لا ينبغى للرجل العاقل ان يكون ظاعنا الا فى ثلاث مرمة لمعاش او تزودلمعاد او لذة فى غير محرم . (1112) )
رسول اكرم (ص ) در وصاياى خود به على عليه السلام فرمود: سزاوار نيست انسانعاقل به صفر برود، مگر براى سه منظور: يا براى تجارت وتحصيل در آمد و اصلاح معاش ، يا براى نيل به كمالات معنوى و تعالى روح و ذخيره معاد،يا براى تفريح و تفرج و جلب لذايذ مباح .
در اين حديث ، مسافرت گروه اول و دوم سفر تدريجى ، به معنى موضوع بحث ما نيست ،زيرا گروه اول براى امرار معاش و تاءمين زندگى به سفر مى روند و در واقع سفر آنها انجام وظايف در ساعات كار است . گروه دوم نيز براى اداى فريضه مذهبى يا انجاموظيفه معنوى به سفر مى روند و آن نيز تفريح و تفرج نيست . تنها سفر تفريحى ،براى گروه سوم است كه در مواقع فراغت و به منظورنيل به لذايذ مباح مسافرت مى كنند.
مسافرت و سلامت جسم  اولين اثر مفيد مسافرت و تغيير محيط زندگى ، سلامت جسم وتحصيل نشاط و مسرت است . كسانى كه براى رفع خستگى كار مداوم و تجديد قوا در ايامفراغت به سفر مى روند، از طرفى به تفريح مطبوع و دلپذيرىنايل شده و از طرف ديگر به سلامت و نيرومندى خويش كمك كرده اند.
(قالرسول الله صلى الله عليه و آله : سافروا تصحوا. ) (1113)
رسول اكرم (ص ) فرموده است : مسافرت كنيد تا صحيح و سالم بمانيد.
(موضوع تغيير آب و هوا، از زمان قديم بسيارمعمول بوده است و بيمارانى كه بيمارى هاى سخت و لا علاج داشتند، بدين نحو درمان مىكردند. امروز هم مسافرت جزء برنامه هاى قطعى مردم قرار گرفته و يكى از مهم ترينعوامل تندرستى محسوب مى شود. به طور كلى ، امروز از نظر پزشكى ثابت شده استكه زندگى و كار و خوراك يكنواخت ، براى شخص ‍ ضرر دارد و اعضا زودتر فرسوده وناتوان مى گردد، پس تغيير زندگى و تنوع بايد جزء برنامه بهداشتى قرار گيرد.
در مسافرت ، به گردش و راه پيمايى بپردازيد و بدانيد كه يك راه رفتن ساده ، خودجزء بهترين ورزش ها محسوب مى شود و اقلا روزى چند ساعت پياده روى كنيد، بدين وسيله، خون بهتر جريان مى كند. غدد ترشحات داخلى و كليه اعضا بهتر وظايف خود را انجاممى دهند. سموم بدن دفع مى شوند و شما شاداب و خرم مى شويد، اعصاب تكسين يافتهخواب بهتر مى گردد و ديگر احتياج به داروى خواب آور و مسكن نداريد. يك مسافرتمطلوب از صدها شيشه قرص و شربت مسكن و ويتامين ها وآمپول هاى مقوى بيشتر اثر دارد.) (1114)
مسافرت و ازدياد معلومات  دومين اثر مفيد مسافرت ، بالا رفتن سطح فهم و ازدياد معلومات و بسط اطلاعات وپرورش شخصيت است . كسى كه به منظور تفريح و تفرج و فارغ از كار روزانهمسافرت مى كند و به شهرها و كشورهاى مختلف وارد مى شود، فرصتى پيدا مى كند تااز وضع محيطهاى مختلف طبيعى و اجتماعى آگاه گردد. پيشرفت ها و عقب ماندگى ها وآبادى ها و ويرانى ها را از نزديك ببيند. به آداب و رسومى كه در نظرش تازگى داردبرخورد كند. با فكرى آرام و مطمئن درباره آن ها بينديشد و از نيك و بدش استفاده علمى وعملى نمايد و ارزش شخصيت خود را بالا ببرد.
(قال النبى صلى الله عليه و آله : سافروا ان لم تغنموا مالا افدتم عقلا.(1115) )
رسول اكرم (ص ) فرموده است : مسافرت كنيد، چه اگر در سفر نفع مالى عايدتاننشود، از فوايد عقلى بهره مند خواهيد شد.
در ديوانى كه به على عليه السلام نسبت داده شده ، چنين آمده است .

(تغرب عن الاوطان فى طلب العلى
فسافرففى الاسفار خمس فوائد
تفرج هم و اكتساب معيشة
و علم و آداب و صحبة ماجد (1116) )
فوايد مسافرت  براى نيل به تعالى و ترقى ، از وطن هاى خود دور شويد و مسافرت كنيد، كه در سفرپنج فايده است : سفر باعث تفريح و انبساط روح است و اندوه تاءمين معاش است . مسافرتوسيله فراگرفتن علم و تجربه است . مسافرت به انسان آداب زندگى مى آموزد و آدمىدر سفر با افراد با فضيلت و خليق برخورد مى كند و با آنان دوست مى شود.
ورزش در دنياى كنونى  خلاصه ، مسافرت يكى از تفريح هاى سالم و نشاطآور است و با تسهيلاتى كه صنايعماشينى براى مسافرت فراهم آورده ، جوانان مى توانند قسمتى از ايام فراغت ساليانهخود را به مسافرت اختصاص دهند و از فوايد اين تفريح ثمربخش برخوردار گردند.
يكى از تفريحاتى كه در دنياى كنونى مورد توجهكامل قرار گرفته و با سرعت گسترش مى يابد مسئله ورزش است . جوانان امروز، درشرق و غرب ، از ورزش به گرمى استقبال نموده اند و قسمتى از اوقات فراغت خود را درحركات ورزشى يا تماشاى فعاليت هاى ورزشكاران در مسابقات ورزشى مى گذرانند.صاحب نظران عقيده دارند كه ورزش در شرايط زندگى ماشينى ، علاوه بر جنبه تفريحى، يك وظيفه بهداشتى است و براى حفظ سلامت افراد جامعه ضرورت دارد.
در ادوار گذشته و روزگار پيش از انقلاب صنعتى ، تمام افراد مردم كم و بيش ‍ فعاليتعضوى و حركات بدنى داشتند و براى انجام كارهاى روزانه ، دست و پا و اعصاب وعضلات خود را به كار مى انداختند و نيروهاى خود را در تلاش معاش مصروف مى داشتند وبر اثر آن اعمال تطابقى ، بدن آنها منظم بود و در نتيجه سالم و نيرومند بودند.
كار عضلانى و سلامت بدن  در دنياى كنونى صنعت ، مشاغل يدى و اعمال بدنى تقريبا از ميان رفته و كارهاى سخت وپر زحمتى كه ديروز با نيروى انسانى به وسيله دست و پا و عضلات انجام مى شد،اكنون همه آن كارها با سرعتى بيشتر و به مقدارى زيادتر به وسيله ماشين انجام مى شدو در نتيجه عضلات و اعصاب و ديگر قواى جسمانى به قدر كافى فعاليت ندارد و براثر آن توازن داخلى بدن مختل گشته و اعمال تطابقى از وضع طبيعى خود خارج شده است. اين امر براى سلامت و نيرومندى مردم زيان بخش است .
(در تمدن جديد، گرچه تلاش هاى عضلات يك باره از بين نرفته ، ولى خيلى كمتر ازپيش شده و در بسيارى از موارد، ماشين جاى زندگى عادى را گرفته است .
با حذف تلاش هاى عضلانى در زندگى روزانه ، بدون آن كه خود متوجه باشيم ، سيستمهاى عصبى احشايى را از تمرينهايى كه براى حفظتعادل محيط داخلى لازم است ، محروم ساخته ايم . مى دانيم كه عضلات هنگام كار اكسيژن وقند زياد مصرف و حرارت ايجاد مى كنند و مقدارى اسيد لاكتيك در جريان خون مى ريزند.براى تطابق با اين تغييرات ، بدن بايستى قلب و دستگان تنفس و كبد و لوزالمعهده وكليه ها و غدد مترشحه عرق و سيستم عصبى مركزى و سمپاتيك را به كار بيندازد. امروزما اعمال بدنى خود را فقط در برخى لحظات و بعضى از روزها به فعاليت وامى داريم ودر غير اين موارد اعمال تطابقى ما در حال خمود باقى مى ماند.) (1117)
خمود اعمال تطابقى  فقدان نظم داخلى سبب ترك تلاش ارادى مى گردد و به افراط در آسايش و راحت طلبىدر زندگى منجر مى شود و در نتيجه اعمال تطابقى بهحال خمود در مى آيد و تلاش هاى دائمى عروق و اندام ها
و دستگاه عصبى ، كه معرف مبارزه عليه گرسنگى و خواب و خستگى و تغييرات جو است ،ضايع مى ماند. تلاش ، شرط اصلى پرورش بافت ها و روان است .) (1118)
ورزش و توازن قوا  ورزش ، به مقدار قابل ملاحظه اى اعضاى بدن را به فعاليت وامى دارد و به توازنقواى جسمانى كمك مى كند. حركات ورزشى ، خلايى را كه بر اثر ترك تلاشهاىعضلانى به وجود آمده ، پر مى كند و تا حدودىاعمال تطابقى بدن را تنظيم مى نمايد. در دنياى كنونى صنعت و ماشين ، ورزش تا اندازهاى به جاى كارهاى عضلانى ، شخم زنى ، بيلدارى ، پياده روى ، باربرى و ديگراعمال بدنى مردم در روزگار گذشته است . خلاصه ، ورزش از طرفى يكعمل تفريحى نشاطآور و سرگرم كننده در ساعات فراغت است و از طرف ديگر وسيله مؤثرى در حفظ سلامت بدن و نيرومندى جسم است .
اسلام و نيرومندى جسم  گر چه مسئله ورزش و مسابقات ورزشى به معنايى كه امروز توجه جهانيان را به خودجلب كرده و به اشكال مختلف اجرا مى شود، در آيين مقدس ‍ اسلام مورد بحث و گفت و گوواقع نشده است ، ولى در صورتى كه اعمال ورزشى امروز جنبه عقلايى داشته باشد وورزشكار آسيبى به خود و دگران نرساند و باعث جرم و جنايت نشود و اگر ورزش بهعنوان يك تفريح سالم و منزه و به منظور سلامت بدن و نيرومندى جسم باشد، نه تنها ازنظر مقررات اصولى اسلام بلامانع است ، بلكه با توجه به اين مطلب كه اولياىگرامى اسلام به سلامت و نيرومندى پيروان خود علاقه دارند، مى توان گفت ورزش مفيد وسلامت بخش ، مطلوب پيشوايان مذهبى است .
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواهشدادا. ) (1119)
رسول اكرم (ص ) فرموده : خوشبخت كسى است كه آيين اسلام را پذيرفته و به قدرمعاش خود درآمد دارد و قواى بدنش نيرومند است .
(قال على عليه السلام : الصحة افضل النعم . ) (1120)
على عليه السلام فرموده : سلامت بدن بهترين نعمت هاى خداوند است .
در چهارده قرن قبل ، يعنى دوره قيام رسول اكرم ، ورزش يك امر ضرورى بهداشتى درحيات اجتماعى بشر نبود. چه آن كه مردم آن روز براى تاءمين معاش به قدر كافىفعاليت جسمانى و حركات عضلانى داشتند و اعمال تطابقى بدنشان خود به خود صورتمى گرفت . به علاوه ، چون كارها به وسيله دست و با نيروى انسانى انجام مى شد،اوقات فراغتشان آن قدر زياد نبود كه در جست و جوى كارهاى تفريحى و سرگرم كنندهباشند.
با اين حال ، پيشواى گرامى اسلام ، از اوقات كوتاه فراغت مردم استفاده كرد و بعضى ازاعمال ورزشى و تفريحى را به منظور هدف هاى مخصوص مورد تشويق و تاييد قراردادتا به وسيله آن ، پاره اى از مصلحت هاى اجتماعى را تاءمين نمايد و در ضمن پيروان خودرا از انحرافاتى كه ممكن بود در مواقع بيكارى دامنگيرشان شود، مصون نگاه دارد.
اسب دوانى و تيراندازى  مسابقه اسب دوانى و همچنين مسابقه تيراندازى در اسلام به عنوان دوعمل ممدوح و پسنديده به حساب آمده و در ترغيب مردم به اين دو مسابقه ، روايات بسيارىرسيده است ، با آن كه پيروى اسلام قماربازى و برد و باخت را بر پيروان خود تحريمنموده و آنان را از اين عمل برحذر داشته است ، ولى در مسابقه اسب دوانى و تيراندازى ،شرطبندى و برد و باخت را امضا نموده و قانونا آن را مجاز شناخته است تا بدين وسيلهتمايل تفوق طلبى و برترى جويى مردم را تحريك كند و آنان را براى كسب افتخار وامتياز، به رقابت يكديگر وادار سازد و در نتيجه به فنون سوارى و تيراندازى تسلطكامل يابند.
برد و باخت قانونى  اولياى گرامى اسلام ، علاوه بر تشويق مردم ، خود شخصا در اين مسابقات مكرر شركتكردند و پيروزى هاى درخشانى به دست آوردند، تا جايى كه در بعضى از مواقعزبردستى و مهارتشان باعث تعجب بينندگان مسابقه مى شد.
( ابى لبيد قال : سئل ابن مالك هل كنتم تتراهنون على عهدرسول الله صلى الله عليه و آله فقال نعم . راهنرسول الله (ص ) على فرس له فسبق فسر بذلك و اعجبه . ) (1121)
از انس به مالك سوال شد: آيا شما در زمان پيغمبر براى مسابقه شرطبندى مى كرديد؟جواب داد: بلى ، پيغمبر اكرم خود روى اسبى كه داشت ، شرطبندى كرد و مسابقه را برد واين پيروزى باعث مسرت و اعجاب آن حضرت شد.
چند نفر از مشركين براى دستبرد به گوسفندهاى مردم ، به اطراف مدينه آمدند.رسول اكرم و جمعى از مسلمين براى سركوبى آنان بر اسب ها سوار شدند و به خارجمدينه روى آورند. مشركين كه احساس خطر نموده بودند، به سرعت فرار كردند و خود رااز دسترس مسلمين دور ساختند...
شركت پيغمبر در مسابقه  (فقال ابوقتاده : يا رسول الله ان العدو قد انصرف فان رايت ان نستبق .فقال نعم . فاستبقوا فخرج الله سابقا عليهم . ) (1122)
ابوقتاده كه يكى از سواران بود، به حضرت عرض كرد: دشمن برگشته است . اگرموافقت فرماييد، در اين فرصت يك مسابقه اسب دوانى برقرار كنيم .
رسول اكرم جواب مثبت داد. مسابقه آغاز شد، سرانجام آن حضرت از همه پيشى گرفت ومسابقه را برد.
(روى ان النبى صلى الله عليه و آله مر بقوم من الانصار يترامونفقال رسول الله (ص ): انا مع الحزب الذى فيه ابن الاردغ فامسك الحزب الاخر و قالوالن يغلب حزب فيه رسول الله فقال ارموا فانى ارمى معكم فرمى معكل واحد منهم رشقا. ) (1123)
رسول اكرم بر مردمى از انصار كه مشغول تيراندازى بودند، گذر كرد و داوطلب شدكه در مسابقه آن ها شركت كند.
رسول اكرم و تيراندازى  فرمود: من با گروهى كه ابن اردع در آن است همكارى مى كنم .
دسته مقابل با شنيدن سخن آن حضرت ، از تيراندازى دست كشيدند و گفتند گروهى كهرسول اكرم در آن تيراندازى كند، هرگز مغلوب نخواهد شد. براى آن كه مسابقهتعطيل نشود، فرمود:
من با هر دو گروه همكارى مى كنم .
مجددا مسابقه شروع شد و پيغمبر با هر دو دسته تيراندازى كرد.
( ابى عبدالله عليه السلام : انه كان يحضر الرمى و الرهان . )(1124)
امام صادق عليه السلام شخصا در مسابقه تيراندازى حاضر مى شد و در شرطبندى آنشركت مى فرمود.
امام صادق عليه السلام فرمود: من در معيت پدرم به مجلس هشام بن عبدالملك در شام واردشديم ، او بر كرسى خلافت نشسته بود. نظاميان و نزديكانش در اطراف وى برپاايستاده بودند، در ديدگاه خليفه ، هدفى براى تيراندازى قرار داشت و بزرگان قومشدر حضور وى تيراندازى مى كردند. به محض آن كه وارد مجلس شديم ، از پدرم خواستكه با شيوخ عرب تيراندازى كند.
حضرت فرمود: من پير شده ام . ممكن است مرا معاف بدارى .
قسم ياد كرد غير ممكن است و به يكى از شيوخ بنى اميه اشاره كرد كه كمانت را به امامباقر بده . پدرم ناچار كمان را گرفت . تيرى در آن گذارد و رها كرد. تير در وسطهدف نشست . سپس تير ديگرى گرفت و آن را روى تيراول نشاند و سوفار آن را شكافت و خلاصه چند تيرى روى هم زد. اين قدرت تيراندازىو هدف گيرى ، هشام را مبهوت و پريشان خاطر ساخت ، به امام باقر عرض كرد مهارتشما از تمام تيراندازان عرب و عجم بيشتر است و سپس آن حضرت را به سرير خوددعوت كرد. از جا برخاست دست در گردن پدرم انداخت و او را طرف راسست خود نشاند. آنگاه دست به گردن من انداخت و مرا در سمت راست پدرم نشاند و به امام باقر گفت : اينتيراندازى را از كه آموخته ايد و در چه مدتى فراگرفته ايد؟
(فقال قد علمت ان اهل المدينة يتعاطونه فتعاطينه ايام حداثتى ثم تركته . )(1125)
فرمود: مى دانى كه اهل مدينه مسابقات تيراندازى به پا مى كردند و با علاقه در آنشركت مى نمودند. من نيز در ايام جوانى به اين كار علاقه داشتم و در آن وارد بودم وسپس ترك كردم . اكنون از من خواستى ، به روزگار جوانى برگشتم و تيرانداختم .
هشام گفت : من هرگز تصور نمى كردم كسى روى زمين اين چنين تيراندازى كند، آيا فرزندشما جعفر نيز مثل شما تيرانداز است ؟ حضرت باقر فرمود: ما همه وارث كمالات پيغمبراكرم هستيم .
گرچه مسابقه اسب دوانى و تيراندازى ، از اين جهت كه عضلات رابه فعاليت وامى دارد وباعث تقويت جسم مى شود، جنبه ورزشى دارد و از اين نظر كه در ساعات فراغت وسيلهسرگرمى و مايه وجد و سرور است و جنبه تفريحى دارد، ولى هدف اساسى پيشواىاسلام در تشويق اين مسابقه ، عالى تر از جهات ورزشى و تفريحش بود. پيغمبر اكرممى خواست عموم مردم در آن روز فنون نظامى و تعاليم سربازى را فراگيرند و براىمقابله با دشمن مجهز شوند تا در ميدان جنگ به خوبى از حقوق اسلام و مسلمين دفاعنمايند و كشورشان را از هجوم بيگانگان محافظت كنند.
در دنياى امروز، كه وضع سربازى و تمرين هاى نظامى تغيير كرده است ، اگر بعضىاز جوانان در اوقات فراغت به مسابقه اسب دوانى و تيراندازى دست يابند. مى توانند ازجنبه ورزشى و تفريحى آن به خوبى استفاده كنند. از طرفى به سلامت و نيرومندى خودكمك كنند و از طرف ديگر قسمتى از ساعات فراغت خويش را با تفريح سالم و نشاطآوربگذرانند.
شنا كردن  شناورى براى جوانان يكى ديگر از ورزشهاى مفيد و ثمربخش و از تفريحات سالم ونشاطآور است كه مورد توجه پيشواى اسلام قرار گرفته و پيروان خود را بهفراگرفتن آن تشويق كرده است .
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : علموا ابنائكم الرمى و السباحة . )(1126)
شنا عضلات را به حركت در مى آورد. بدن را به فعاليت وامى دارد. جسم را تقويت مى كندو به آدمى نيرو مى بخشد. شنا در ساعات فراغت يكى ازوسايل سرگرمى و تفريح و مايه شادمانى و مسرت است . به علاوه ، كسى كه شنا مىداند، قادر است در موقع پيشامد خود را از آب برهاند يا غريقى را نجات دهد.
ورزشهاى مفيد و نيروبخش ديگرى نيز وجود دارد كه جوانان مى توانند در ساعات فراغتاز آن ها استفاده كنند، از اين قبيل پياده روى ، كوهنوردى ، حركات سالم ورزشى ، وخلاصه هر قسم فعاليت عاقلانه و بى ضررى كه باعث تاءمين سلامت بدن و تقويت جسممى شود.
سلامت و نيرومندى بدن شرط اساسى هر پيروزى و موفقيت در زندگى بشر است . انسانبيمار و ناتوان نه قادر است به امور علمى و دينى بپردازد و نه مى تواند امور مادى ودنيوى خود را به درستى اداره كند.
در زندگى ماشينى امروز، كه مردم به اندازه كافى فعاليت جسمانى و حركات عضلانىندارند و بر اثر اختلال اعمال تطابقى و ناموزونىتعادل داخلى و سلامتشان در معرض خطر قرار گرفته است ، ناچار بايد از حركاتورزشى استفاده كنند و خود را به فعاليت وادارند.
گسترش ورزش  دنياى كنونى ، برنامه ورزش را پيوسته براى تمام مردم گسترش مى دهد و به طورمختلف آنان را در اين راه تشويق مى نمايد. در محيط مدارس و دانشگاه ها ورزش را الزامىنبوده و جوانان را به انجام كارهاى ورزشى ملزم ساخته است . براى بزرگسالان نيزوسايل ورزش رامهيا نموده و همه جا در دسترس مردم قرار داده است تا عموم طبقات بتوانندخود را نيرومند كنند و از قوت و سلامت جسم برخوردار گردند.
ويل دورانت مى گويد:
(يك دانشجوى عينكى چينى گفت كه دانشگاههاى آمريكايى اتحاديه هاى ورزشى هستند كهدر آن وسايلى هم براى مطالعه صاحبان بنيه هاى ضعيف موجود است . هر فيلسوفى بايدمانند افلاطون ورزشكار باشد و اگر نباشد فلسفه او مورد شك و ترديد است .
نيچه مى گويد: شرط اول هر انسان شريف آن است كه حيوان كاملى باشد. تعليم وتربيت بايد بر اين اساس نهاده شود. تربيت بدنى بايد همسنگ تربيت ذهنى باشد.)(1127)
بدبختانه ، پاره اى از اعمال وحشيانه و ضد اخلاق به نام ورزش و به عنوان تفريح وسرگرمى در جهان متمدن امروز معمول گشته است و عواطف بعضى از جوانان سادهدل به سوى آن جلب شده و كوركورانه به انحراف و كجروى گراييده اند.
مسابقه بكس  مشت زنى كه يك عمل خشن و بى رحمانه است و در آدمى خوى درندگى و سبعيت را بيدار مىكند، از كارهايى است كه مورد تشويق دنياى كنونى قرار گرفته و براى آن مسابقاتمهم تشكيل مى شود و به برنده مسابقه جايزه بزرگ مى دهند و مخالفت افراد واقع بين وبا تشخيص تاكنون مؤ ثر واقع نشده است .
(مفسر روزنامه نيويورك تايمز، چاپ نيويورك ، به اندازه اى از ديدن يك مسابقه بكسناراحت شده كه روزنامه را وادار كرده كه از مقامات شهر نيويورك بخواهد مسابقات مشتزنى را تحريم كنند. روزنامه ديگر آمريكايى در سرمقاله خود تحت عنوان پستى مىنويسد: آن صحنه هاى سبعانه كه ديده شد، اسباب رسوايى ورزش مشت زنى و موجبنفرت تماشاگران گرديد. مگر ممكن است يك نفر كه خود را قهرمان جهان مى داند، اينقدر پستى نشان دهد.
آن گاه سرمقاله به اين موضوع اشاره مى كند كه بايگانى و آمار روزنامه نشان مى دهدكه از 1959 تا 1965، تعداد 59 حادثه منجر به مرگ در مسابقات مشت زنى پيش آمدهاست . اين چه ورزشى است . اين خونريزى است . ايالت نيويورك بايستى براى سايرايالات آمريكا سرمشق شود و هر چه زودتر مشت زنى حرفه اى را محكوم كند.) (1128)
آيين مقدس اسلام ، كه ناشى از وحى الهى و حاوى سعادت و مصلحت بشر است ، اينقبيل اعمال مضر و خطرناك را كه باعث تقويت عضوى و احيانا كشته شدن يك انسان است ،هرگز امضا نمى كند و به پيروان خود اجازه نمى دهد كه به نام ورزش ، در اين كارهاىوحشيانه شركت نمايند.
به طورى كه از خلال بعضى از كتب غربى استفاده مى شود، در دنياى ورزش ، بر اثرزياد شدن اتومبيل و آسان شدن مسافرت ، مسئله شكار نيز در رديف سرگرمى ها وتفريحات قرار گرفته و بعضى از مردم ساعات فراغت خود را با شكار حيوانات مىگذراند. عجب است كه دنياى غرب از طرفى سخن از حمايت حيوان مى گويد و از طرفديگر شكار حيوان را تفريح و سرگرمى مى داند.
(توسعه و تعميم ورزش در همان موقعى صورت گرفت كه اختراعات نوين موجب پيدايشتفريحات و سرگرمى هاى ديگرى براى بشر گرديد.تنزل قيمت اتومبيل و قرار گرفتن آن در اختيار اكثريت افراد، نقش بزرگى در ايجادسرگرمى هاى جديد بازى كرد. موتور رانى و جهانگردى در كشورهاى بزرگ ، جزءتفريحات اساسى قرار گرفت . اختراع اتومبيل ، امكانات پرداختن به تفريح هاى ديگرمانند اردو زدن و شكار را بيشتر ساخت .) (1129)
شكار لهو  در آيين اسلام ، شكار حيوانات در حدود ضرورت و احتياج زندگى مجاز است و شكار لهو وكشتن حيوان به نام تفريح و براى سرگرمى ممنوع شناخته شده است . تا جايى كهفقها، مسافرت براى شكار لهو را سفر معصيت شناخته اند و چنين مسافرى نمى تواند ازارفاقهاى قانونى سفر، مانند افطار روزه و قصر نماز استفاده نمايد.
جوانان مسلمان با پيروى از تعاليم الهى مى توانند در ساعات فراغت از تمام سرگرمىهاى روا و تفريح هاى مفيد استفاده كنند و بدون آلوده ساختن جسم و جان و موجبات شادمانىو مسرت خاطر خويش را فراهم آورند.
برعكس جوانانى كه پيرو تمايلات نفسانى و هوى و هوس خويش هستند، چه بسا كهناروايى ها در نظرشان زيبا جلوه مى كنند و به عنوان تفريح و سرگرمى ، به كارهاىناپسندى دست مى زنند يا به اعتيادات مضرى معتاد مى شوند و سرانجام دچار بدبختى وتباهى مى گردند.
(افمن كان على بينه من ربه كمن زين له سوء عمله و اتبعوا اهوائهم . )
آيا كسى كه در كارهاى خود حجت و دليلى از خداوند در دست دارد، مانند كسانى است كهبدكارى در نظرشان زيبا جلوه كرد و از هواى نفس خويش ‍ پيروى نموده اند؟
جوان و دگر دوستى  قال الله العظيم فى كتابه : لقد جاء كمرسول من انفسكم عزيز عيه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رؤ ف رحيم (1130)
حب ذات يعنى خود دوستى و حب غير يعنى دگردوستى ، دوميل فطرى است كه به قضاى حكيمانه الهى در نهاد تمام فرزندان بشر آفريده شده است. هر يك از اين دو خواهش طبيعى ، سهم مؤ ثرى در تاءمين سعادت و خوشبختى بشر دارد وبايد در جاى خود ارضا گردد.
غريزه خوددوستى  خود دوستى ، كه از غرايز مشترك حيوان و انسان است ، مايه صيانت ذات و حافظ فردى وشئون شخصى است ، اين تمايل ، آدمى را به خويش متوجه مى كند و انسان را وا مى دارد تاآن چه را كه براى خود مفيد و ملايم تشخيص داد، به سوى خويشتن جلب نمايد و هرچه راكه مضر و ناملايم شناخت ، از خود دفع كند.
دگردوستى ، كه از صفات اختصاصى بشر و از تمايلات عالى انسانى است ، مايهمهرورزى به مردم و دوست داشتن دگران است . اينتمايل ، آدمى را به غير خود متوجه مى كند و به زندگى لطف و صفاى انسانى مى بخشد.احياى اين كشش روحانى ، جامعه را با هم مهربان سازد. حس تعاون و همدردى را به جريانمى اندازد و افراد را در غم و شادى يكديگر شريك مى كند.
تمايل دگردوستى  غريزه حب ذات مانند ساير غرايز حيوانى در وجود بشر ريشه عميق دارد. خود به خودشكفته مى شود و به سرعت رشد مى كند و براى قوت گرفتن و نيرومند شدن ، نيازىبه حمايت و پرورش ندارد.
تمايل دگردوستى مثل ساير تمايلات عالى انسانى ضعيف و كم فروغ است و بدونتربيت و مراقبت نيرومند نمى شود. اگر والدين و مربيان از دوران كودكى متوجهفرزندان باشند و وظايف خود را به خوبى انجام دهند، مى توانند اين خوى انسانى راتدريجا در نهادشان پرورش دهند و آنان را بشر دوست و خيرخواه بار بياورند.
خود دوستى اگر مورد حمايت و تقويت قرار گيرد تشديد مى شود و از حدود مصلحت تجاوزنمى كند و در نتيجه به خودپسندى و خودپرستىمبدل مى گردد و سرانجام مفاسد عظيمى به بار مى آورد و آدمى را به سيئات اخلاقى وتجاوز به حقوق دگران آلوده مى كند و به كارهاى ضد انسانى وامى دارد.
دگر دوستى ، اگر مورد حمايت و تقويت قرار گيرد، بر صفات حيوانى چيره مى شود.غريزه تخريب و تهاجم را تضعيف مى كند. درنده خويى و سبعيت را سركوب مى نمايد وآدمى را به يكى از عالى ترين صفات انسانى متصف مى سازد.
تضعيف غريزه تهاجم  ناگفته نماند كه مقصود از دگر دوستى ، محبت و مهر به انسان ها از جهت فضيلت اخلاقىو شرافت انسانى است ، نه آن كه انگيزه دوستىنيل به خواهش هاى غريزى و تمنيات مادى باشد.
انسان بيمار به طبيب معالج و پرستار مراقب خود ابراز علاقه مى كند، ولى منشاء روانىاين علاقه ، دگردوستى و تمايل عالى انسانى نيست ، بلكه اين محبت از غريزه حب ذات وعشق به زندگى سرچشمه گرفته است . علاقه بيمار به طبيب و پرستار براى اين استكه او را درمان مى كنند و سلامتش را به وى باز مى گردانند و بدين وسيله غريزه خوددوستى اش را ارضا مى كنند چنين محبتى در حيوانات نيز يافت مى شود و اختصاص بهانسان ندارد.
انسان دوستى بى آلايش  دگر دوست واقعى كسى است كه انسان ها را براى انسان بودن و به انگيزه عواطف پاكانسانى دوست بدارد و محبتش فارغ از آلايش خودخواهى و منافع مادى باشد. چنين دوستدارى، حاكى از تعالى روان و نشانه صفاى روح و از مختصات انسان است . اين قسم دوستى ومحبت ، زندگى آدميان را از زندگى حيوانات جدا مى كند. جوامع بشرى را با هم مرتبط مىسازد. دل هاى مردم را با رشته هاى محبت انسانى به هم پيوند مى دهد و روح برادرى وتعاون را زنده مى كند. چنين محبتى مردم را از خوى حيوانى و درندگى بركنار مى دارد وبه انسانهاى ايمنى و اطمينان خاطر مى بخشد و محيط صلح و صفا به وجود مى آورد وزندگى را مطبوع و دلپذير مى سازد.
در آيين مقدس اسلام ، مسئله دگردوستى و محبت به انسان ها موردكمال توجه قرار گرفته و پيشوايان مذهبى اين خوى پسنديده را يكى ازعوامل سعادت بشر و از وسايل جلب عنايات الهى دانسته اند.
( ابى الحسن موسى عليه السلام قال : اناهل الارض لمرحومون ما تحابوا و ادوالامانة و عملوا الحق . ) (1131)
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرموده است : مردم روى كره زمين پيوسته در رحمت وشفقت به سر مى برند مادامى كه يكديگر را دوست بدارند و اداى امانت كنند و رفتارشانبر وفق حق و حقيقت باشد.
(قال على عليه السلام : ابلغ ما تستدر به الرحمة ان تضمر لجيمع الناس ‍ الرحمة. ) (1132)
على عليه السلام فرموده : رساترين چيزى كه به وسيله آن مى توانى رحمت الهى رابه خود جلب كنى ، اين است كه در باطن به همه مردم عطوف و مهربان باشى .
(و عنه عليه السلام : ان الله سبحانه يحب ان يكون نية الانسان للناس ‍ جميلة . ) (1133)
و نيز فرموده است : خداوند دوست دارد كه مردم درباره هم خوب فكر كنند و خيرخواهيكديگر باشند.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation