بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب جوان از نظر عقل و احساسات, علامه محمدتقى فلسفى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     AGHL0001 -
     AGHL0002 -
     AGHL0003 -
     AGHL0004 -
     AGHL0005 -
     AGHL0006 -
     AGHL0007 -
     AGHL0008 -
     AGHL0009 -
     AGHL0010 -
     AGHL0011 -
     AGHL0012 -
     AGHL0013 -
     AGHL0014 -
     AGHL0015 -
     AGHL0016 -
     AGHL0017 -
     AGHL0018 -
     AGHL0019 -
     AGHL0020 -
     AGHL0021 -
     AGHL0022 -
     AGHL0023 -
     AGHL0024 -
     AGHL0025 -
     AGHL0026 -
     AGHL0027 -
     AGHL0028 -
     AGHL0029 -
     AGHL0030 -
     AGHL0031 -
     AGHL0032 -
     AGHL0033 -
     AGHL0034 -
     AGHL0035 -
     AGHL0036 -
     AGHL0037 -
     AGHL0038 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

نسخير طبيعت در پرتو صنعت  انقلاب صنعتى در تمام ظاهر ماديات و معنويات بشر اثر عميق گذارد. اساس زندگىانسان ها را دگرگون ساخت و برنامه فعاليتشان را به كلى تغيير داد. انقلاب صنعتى وپيشرفت علوم طبيعى ، زواياى تاريك خلقت را روشن كرد و استعدادهاى درونى بشر رايكى پس از ديگرى به فعليت آورد و قلم به قدم انسان را به پيش راند. انقلاب صنعتىبشر را به مقياس وسيعى بر علل و معاليل نظام آفرينش آگاه نمود. طبيعت را مسخر ومقهور وى ساخت و شعاع حكومتش را بر كره زمين گسترش داد. تحولاتى كه اقتصاد صنعتىبه بار آورد، در روابط خانوادگى و اخلاق عمومى و نيك و بدهاى اجتماعى و بالاخره درعقايد ايمانى و مذهبى بشر نتايج نيك و بد بسيارى به جاى گذارد و جوامع بشرى راعموما و نسل جوان را خصوصا با زيبايى و زشتى هاى گوناگونى مواجه ساخت .
(در اواخر قرن هجدهم ميلادى ، انسان يا به مرحله جديدى گذاشته كه متضمن تغييرىاساسى ، نظير حاصل از پرداختن به زراعت بوده است . منظور من از اين مرحله در صنعتاست . مى توان گفت علوم طبيعى سيصدو پنجاهسال است كه توليد ماشينى به وجود آمده است توليد ماشينى در مدتى كه اختراع شده ،خود را قدرتى انقلابى ، با شدتى توليد ماشينى در مدتى كه اختراع شده ، تا امروز،اين قدرت انقلابى ، با شدتى هر چه حيرت انگيزتر نشان داده است . تا امروز، اينقدرت فقط در روابط انسان با طبيعت مؤ ثر بوده ، ولى به واسطه انقلابى كه درروابط انسان با طبيعت به وجود آورده ، موازنه كهنسالى را كه در روابط انسان با انسانو در رابطه انسان با خودش وجود داشته بر هم زده است .) (1068)
بسط مدرسه و دانشگاه  مهم ترين تحولى كه بر اثر انقلاب صنعتى در كشورهاى بزرگ روى داد، استقرارتعليمات عمومى و توسعه دانشگاه ها و مدارس و موسسات آموزشى است . پديده صنعتماشين ، كه خود معلول پيشرفت علوم طبيعى و زاييده مغزهاى خلاق مردان عالم و مبتكر بود،مايه تشويق جوانان به تحصيل علم شد كه با علاقه و رغبت به مدارس روى آوردند و هرسال بر تعداد داوطلبان افزوده مى شد. دولت ها نيز به موازات ازدياد روز افزونمحصلين ، تعداد دانشگاه ها و مدارس را افزايش دادند و با توسعه سازمانهاى آموزشى ،وسايل تحصيل آنان را فراهم آوردند و اين وضع همچنان ادامه دارد.
(امروز تمايل به تعليم و تربيت همگانى جنبه بين المللى يافته است . تعليماتعمومى ديگر محدود به آموزشگاه ها و دبيرستان و دانشكده نيست ، بلكهشاكل تاسيساتى مانند آموزشگاه هاى پرستارى و آموزشگاه هاى مخصوص عاجزان جسمىو ذهنى و آموزشگاه هاى حرفه اى و كلاس هاى اكابر است و اين گسترش حيرت انگيزتعليم و تربيت نشان مى دهد كه اينك آموزش و پرورش ، جز نيازمندى هاى حياتى بشرقرار گرفته و از گهواره آغاز مى گردد و تا گور ادامه مى يابد بهترين گواه بر اينكه تعليم و تربيت بيش از پيش مورد توجه دولت هاى متمدن قرار مى گيرد، مخارج روزافزونى است كه صرف آموزش و پرورش مى شود و تعداد خارج از حد دانش آموزان ودانشجويانى است كه به كليه آموزشگاه ها و دانشكده هاى مختلف هجوم مى برند. مخارجآموزش و پرورش در آمريكا، از سال 1900 تا 1930، هزار در صد افزايش يافته است ودر سال 1950، ملت آمريكا در حدود شصت ميليارد دلار صرف آموزشگاه ها كرده است .
در حدود 80 درصد جوانانى كه به سن رفتن به دبيرستان رسيده اند، از تحصيلاتمتوسط بهرمند مى گردند. ديگر تحصيلات متوسطه ، منحصر به عده معدودى نيست .همچنين تحصيل در دانشگاه ها نيز مانند تحصيل در دبيرستان ها فزونى حيرت انگيز يافتو عده دانشجويان دانشگاه ها، كه در سال 1890، از 000/285 تن تجاوز نمى كرد، درحقيقت پانصد درصد افزايش با محاسبه صددرصد افزايش جمعيت در همان زمان .)(1069)
انقلاب صنعتى ، كم و بيش ، در تمام كشورها نفوذ كرده و با سرعت پيشروى مى كند وآثار خوب و بد خود را همه جا به ارمغان مى برد. يكى از آثار خوب و پسنديده دورانصنعتى ، ارزش تحصيلات علمى و بسط موسسات فرهنگى و جنبش عمومى در راهفراگرفتن دانش است .
ضرورت آموزش در جهات صنعت  گرچه علم در دوران گذشته نيز مايه بزرگى و افتخار بشر بوده و آيين مقدس ‍ اسلامدر چهارده قرن قبل ارزش ومقام عالم را به مراتب بالاتر از غير عالم دانشته است ، ولى درانقلاب صنعتى ، علم نه تنها مايه بزرگى و برترى است ، بلكه فرا گرفن دانش درزندگى كنونى به صورت يك ضرورت قطعى و اجتناب ناپذير در آمده است .
جوانان موظف اند از فرصت جوانى حداكثر استفاده را بناميند و در راهتحصيل علم و فراگرفتن اطلاعات لازم در يكى از رشته هاى علمى يا عملى ، كهشايستگى دارند، مجاهده و كوشش نمايند تا در بزرگسالى به كار شرافتمندانه اىاشتغال ورزند و در جامعه عزيز و محترم زندگى كنند.
(قال على عليه السلام : تعلموا العلم صغارا تسودوا به كبارا. (1070) )
على عليه السلام فرموده است : در خردسالى علم بياموزيد تا در بزرگسالى بهبرترى و سيادت نايل آييد.
تقدم اجتماعى بر اثر دانش  (و عنه عليه السلام : من لم يتعلم فى الصغر لم يتقدم فى الكبر. (1071) )
و نيز فرموده است : كسى كه در كوچكى تحصيل علم نكند، در بزرگى تقدم اجتماعىنخواهد داشت .
نكته اى كه در دوران تحصيل همواره بايد مورد توجه جوانان باشد اين است كه در كسبدانش ، ابتدا رشته خود را تعيين كنند و بدانند چه مى خواهند، سپس تمام نيروى جسمى ومعنوى خود را در آن راه به كار اندازد و تنها از پى آن هدف بروند تا نتيجه مثبتعايدشان گردد.
جوانانى كه فكر نا آرام و بى قرار دارند و بر اثر ترديد و دودلى هر چند وقت يكبارتغيير عقيده مى دهند و مسير تحصيلى خود را عوض مى كنند، يا آن كه درخلال تحصيل ، قسمت مهمى از وقت خود را به مطالعه كتب متفرق و احيانا بيهوده يا از بركردن مطالب غير مريوط به تحصيل صرف مى كنند، بعيد است كه در رشتهتحصيل خود توفيقى به دست آورند و پيروزى درخشانى نصيبشان گردد.
مطالب علمى و دانستنى هاى جالب در رشته هاى مختلف علوم در روزگار گذشته بسياربوده و در دنياى كنونى خيلى بيشتر شده است . هر فردىميل دارد همه چيز را بداند و به تمام مسائل علمى پى ببرد، ولى اين كار با عمر كوتاه ونيروى محدود بشر هرگز ميسر نيست . جوان وظيفه شناس و دانا كسى است كه از علوموسيع جهان بشر، يك قسمت كوچكى را كه با استعدادش سازگار باشد و در زندگىمايه خوشبختى و سعدتش گردد، انتخاب كند و با سعى و كوشش آن را به خوبى فراگيرد و يك عمر از فوايدش برخوردار باشد.
(قال على عليه السلام : العلم اكثر من ان يحاط به فخذوا منكل علم احسنه . (1072) )
على عليه السلام فرموده : علم و دانش بيش از مقدارى است كهقابل احاطه باشد و يك فرد نمى تواند بر همه آن ها واقف گردد، پس از هر علمى بهترشايسته ترش را فرا گيريد.
(و عنه عليه السلام : اولى الاشيا ان يتعلمها الاحداث الاشيا التى اذا صاروا رجالااحتاجوا اليها. (1073) )
جوان و تحصيل علم  و نيز فرموده : بهترين مطالبى كه شايسته است جوانان ياد بگيرند، چيزهايى است كهدر بزرگسالى مورد نيازشان باشد و بتوانند در زندگى اجتماعى ، از آموخته هاى دورانجوانى خود استفاده نمايند.
در انقلاب صنعتى ، سطح دانش بشر، به سرعت بالا رفت و شرايطى به وجود آمد كه درمدتى كوتاه ، دانشمندانى بزرگ و گران قدر در رشته هاى مختلف علوم پرورش يافتند،قلمرو حكومت بشر را توسعه دادند. در زمين و فضا به كارهاى بزرگى دست زدند وپيروزى هايى نصيبشان گرديد كه براى نسل هاى گذشته غيرقابل تصور بود و همچنان در راه پيروزى هاى بزرگ ترى پيش مى روند.
غلبه علم بر عوامل طبيعت  (عوامل طبيعى بسيارى كه زمانى تصور مى رفت رام شدنى نيست ، اكنون ميدان جولانفكر انسانى شده . انسان با صحارى بى آب و علف در مى افتد. رودخانه ها استراليا رابه جاى آن كه از مغرب به مشرق بروند، مى تواند از مشرق به مغرب جريان دهد. عنقريب قسمت هاى نامناسب سلسله هاى جبال را از جاى خواهند كند و من جرات كرده مى گويمكه به وسيله راديو اكتيويته ، يخ ‌هاى قطبى را آب خواهند نمود و چيزى نخواهد گذشتكه مسافرت به ماه ممكن شود.) (1074)
روزگارى كه بشر بر اثر بى سوادى و نادانى ازعلل و معاليل جهان خلقت بى خبر بود و منشا حوادث طبيعى و رويدادهاى جوى را نمى شناخت، از ترس يا طمع ، اجرام سماوى و موجودات ارضى را با خضوع و خشوع پرستش مىنمود و از آن ها استعانت و استمداد مى كرد.
پيامبران الهى ، در هر عصر، با اين عقايد رافى مبارزه كردند. مردم را به خداوند خالقمتوجه ساختند و به آنان فهماندند كه همه موجودات زمين و آسمان آفريده خداوند خالق اندو هيچ يك از آن ها لايق بندگى و عبوديت نيست .
غرور علمى بشر  در جهان امروز، با پيشرفت علوم ، مسئله پرستش هاى جاهلانهحل شده و از نظر علمى جايى براى عبادت ستاره و بت باقى نمانده است . ولى بدبختانهاكتشاف علمى و پى بردن به سنن آفرينش ، بعضى از مردم جهان را چنان مست و مغرورساخته كه گويى خود مدعى خدايى هستند. به چيزى جزعلل و اسباب طبيعى و قدرت ماشين فكر نمى كنند. اينان به طورى سرگرم مصنوع شدهاند كه صانع عالم را از ياد برده اند و خالق طبيعت و آفرينندهعلل و اسباب را ناديده گرفته و پروردگار حكيم را كه به آن ها هوش ‍ و خرد بخشيده وزمين و متحويات آن را مسخرشان ساخته است ، فراموش ‍ كرده اند و اين خود يكى از زشتىهاى عصر ماشين است .
عجب بشر مقابل طبيعت  راسل مى گويد:
(خضوع و خشوع چوپان ها كه خود را تحت استيلا و نفوذ ستاره پروين مى دانستند، ديگردر دنياى علم و معرفت مورد ندارد. ولى اينك بيم آن مى رود كه عجب و تكبر و گستاخى درمقابل طبيعت ، جاى خضوع و خشوع سابق را بگيرد و بليات عظيمى از آنحاصل شود.
بايد به ياد داشته باشيم كه بشر خدا نيست . ممكن است از اين برآشفته و فرياد كنيدكه من هرگز چنين فكرى ديباره انسان نكرده ام . خواننده عزيز شك نيست كه تو ازاشخاصى نيستى كه جنون هاى شديد زمان دامنگير آن هاست ، زيرا اگر از آن ها بودى ، ازخوانندگان كتاب من نمى شدى . ولى اگر پوليپ بور يا تكنوكرات هاى آمريكا را درنظر بياورى ، مى بينى كسانى هستند كه از اين راه از بى اعتقادى به خدا مى گريزندتا خود را ملحدانه بر او رنگ خدايى قرار دهند.) (1075)
خودسرى بر اثر بى ايمانى  به نسبت پيشرفت علوم و روشن شدن زواياى تاريك خلقت ، بشر از قيد اسارت طبيعت مىرهد و در اعمال تمايلات خويش آزاد مى گردد. در اين موقع ، اگر آدمى به خداوند متوجهباشد و خويشتن را به اطاعت او امرش ‍ موظف بداند، علم و آزادى را در مسير صحيح و بهنفع سعادت بشر به كار مى اندازد و موجبات خوشبختى خود و جامعه را فراهم مى سازد وچنان چه خداوند را انكار كند يا عملا از او امرش سر باز زند و در باطن احساس ‍ مسئوليتىدر پيشگاه الهى ننمايد، آزادى مايه خودسرى اش مى گردد. علم خدمتگزار غرايزش مىشود. غرور علمى او را به پرتگاه خودپرستى مى برد و سرانجام سعادتش را بهبدبختى مبدل مى سازد.
(قال على عليه السلام : شرالعلم ما افسدت به رشادك . (1076) )
على عليه السلام فرموده است : علمى كه با آن هدايت خود را فاسد و تباه سازى ،بدترين علم است .
علم در خدمت غرايز  دو جنگ بزرگ جهانى ، كه در عمر كوتاه انقلاب صنعتى اتفاق افتاده ، بهترين گواه اينمطلب است . در ان دو جنگ ، ايمان به خدا و احساس مسئوليت در پيشگاه الهى به دستفراموشى سپرده شد. فضايل اخلاقى و سجاياى انسانى وعدل و انصاف عملا لگدكوب گرديد. در نتيجه ، نيروى علم در اختيار غرايز و شهواتنفسانى قرار گرفت . قدرت ماشين در راه نابودى انسان ها وكشتارهاى دسته جمعى بهكار افتاد. سبعيت و درندگى ، جنايت و تجاوزكارى ، خودپرستى و جاه طلبى و خلاصه وخلاصه تمام پليدى هاى ضد انسانى رايج شد و به اوج خود رسيد و هزاران ويرانى وبدبختى به بار آورد.
مى توان گفت وضع امروز بشر به مراتب سخت تر و خطرناك تر از دو جنگ گذشته است. زيرا از يك طرف ، نيروى علم و قدرت ماشين به مقدارقابل ملاحظه اى افزايش يافته و از طرف ديگر، بى ايمانى و بداخلاقى ، خودسرى ولجام گسيختگى و شهوت پرستى و جاه طلبى ، اگر بيش از پيش نشدهه باشد، كمترنشده است .
ناموزونى علم و ايمان  قدرت روز افزون ماشين و صنعت و ضعف روز افزون اخلاق و فظيلت ، يا به عبارتكوتاه تر، ناموزونى قدرت علمى و نيروى ايمانى ، آرامش و آسايش را از بشر سلبكرده و حيرتى توام با اضطراب و نگرانى ،ملل جهان را فرا گرفته است . اگر در جهان تصادمى اتفاق افتد و جنگى واقع شود،بيم آن مى رود كه به قيمت نابودى قسمت اعظم بشر پايان پذيرد و اين وضع ناراحتكننده ، خود يكى از زشتى هاى انقلاب صنعتى است .
آزادى غرايز جنگى  (امروز فقط قسمتى از آن چه را كه ملتى به مصرف ازدياد جمعيت نمى رساند، صرفرفاه و آسايش خويش مى كند و قسمت بسيار عظيمى از نيروهاى خود را به كشتن مردم ديگريا تهيه وسايل كشتن آن ها يا پرداخت اجر به آن ها، كه سابقا مردم را كشته اند، اختصاصمى دهد.
در ايالات متحده آمريكا، تقريبا يك پنجم مجموع توليد كشور صرف تجديد تسليحاتمى شود. بنابراين ، آزادى از قيد اسارت در دست طبيعت را كه به هيچ وجه نمى شود.مطلقا نعمت دانست . نعمت است تا آن جا كه اختيار، يعنى آزادى علمى ، كه در نتيجه آن نصيبما مى شود، ازدياد فعاليت در امور مفيد به حال نوع بشر را برراى ما ممكن مى سازد، ولىدر آن جا كه صرفا به غرائز جنگى آزادى عمل مى دهد، نه فقط هيچ فايده اى نمىرساند، بلكه بر خلاف كاملا مضر هم هست . اشخاصى قصههاى شيرين ازاستعمال بمب اتمى در صنعت و صرفه جويى هايى كه از آنحاصل مى شود نقل مى كنند. اگر دنيا به همين وضع سياسى امروز باقى بماند، اينصرفه جويى ها جز زيان حاصلى نخواهد داشت . زيرا در نتيجه آن ، قسمت عظيمى ازنيروى انسانى ، صرفه جويى شده در هلاك متقابل به مصرف مى رسد. اينمثال نشان مى دهد چگونه تسلط بر طبيعت ، مسئوليت و وظايف تازه اى را براى انسان بهوجود مى آورد. اگر آدمى خود را لايق متناسب شدن با اين وضع نشان ندهد، سراسر نهضتعلمى و جنبش ‍ علمى صنعتى ، جز بدبختى چيزى به بار نخواهد آورد و شايد نوع بشررا به بن بست بكشاند.) (1077)
(قال على عليه السلام : رب عالم قتله علمه . (1078) )
على عليه السلام فرموده است : چه بسا مردم عالمى كه علمشان باعثقتل و نابودى آنان شد.
افزايش جنايات  يكى از مسائل مهم كه در جهان كنونى مايه نگرانى و ناراحتى شديد شده ، اين مطلب استكه در جوامع پيشرفته صنعتى ، به موجب آمارهاى دقيق ، جرايم و جنايات پيوستهفزونى يافته و همچنان رو به افزايش مى رود و روح طغيانن و عصيان مانند امراضسارى بين جوانان آن كشورها گسترش ‍ مى يابد.
درمان بيمارى اجتماعى  بعضى از مردان علم و تجربه ، پس از بررسى و تحقيق به اين نتيجه رسيده اند كهبراى درمان اين بيمارى اجتماعى و حفظ اساس تمدن رسيده اند كه براى درمان اينبيمارى اجتماعى و حفظ اساس تمدن و تكامل بايد از نيروهاى معنوى و سرمايه هاى گرانقدر ايمانى و اخلاقى استفاده كرد و به موازات پيشرفت علم و صنعت ،فضايل روحانى وسجاياى انسانى را نيز مورد حمايت و پرورش قرار تا مگر بدينوسيله با جرايم روز افزون دنياى ماشين مبارزه شود و بشر از خطر تباهى و فساد رهايىيابد.
استفاده از اخلاق و معنويات  نهرو مى گويد:
(چه بخواهيم به امور مربوط به بمب اتمى بپردازيم و چه درباره ساختمان اجتماعىخود يا مسائل ديگر بينديشيم ، در هر حال ، يك جهت امر اهميت روز افزونى كسب مى كند و آنجهت اخلاقى است .
ملاحظه كنيد كه اگر بمب اتمى با نيروى اتمى يا موشك هاى فضانورد داشته باشيم ،مهم ترين مسئله اين است كه آن ها را چگونه به كار بريم تمام اين اكتشافات اخير ازحدود اقتصاديات عادى بيرون است و نمى توان درباره اين چيزها با موازين اقتصادى ، بهبحث و استدلال پرداخت .
بايد روش هاى تازه ، روش هاى جديد و روش هاى اخلاقى و معنوى يافت كه نمى دانمچگونه به درستى بيان كنم . اما در هر حال ، چيزى از اين انواع لازم است . در غير اينصورت ، راه حلى براى اين مشكلات وجود ندارد.
اگر چنين راه حل هايى پيدا نشود، همه چيز به صورت رقابت ميان نيروها در خواهد آمد كهتوسعه و تكامل دوران علمى و فنى ما را در برخواهد گرفت و ناچيز خواهد ساخت و همينموضوع است كه به نظر من مشكل ترين مسائل زمان ما راتشكيل مى دهد و همه چيز را به صورت معمايى در مى آورد.) (1079)
جوانان اگر به سعادت و كاميابى خود علاقه دارند، موظف اند از دانش ‍ دنياى غرب استفادهكنند، آن را به خوبى فرا گيرند و جامعه خود را از فوايد انقلاب صنعتى برخوردارسازند، ولى از گناهان و ناپاكى هايش برحذر باشند، دامن خويش را به پليدى هاىمعاصى الوده ننمايند و خود را به عوارض شوم گناهان مبتلا نسازند.
(قال على عليه السلام : اذكروا عند المعاصى ذهاب اللذات و بقا التبعات(1080) )
على عليه السلام فرموده است : در موقعى كه مى خواهيد گناهى مرتكب شويد، به خاطربياوريد كه لذت زودگذر معصيت پايان مى پذيرد، ولى عوارض و تيرگى هايش باقىخواهد ماند.
كار بدون ابتكار  در انقلاب صنعتى ، نيروى خلاقه مغز اغلب كارگران سركوب مى شود و قدرت ابتكارطبيعى آنان پايمال مى گردد. در كارخانه هاى بزرگ ماشين سازى جهان ، برنامهكارگرى و طرز انجام كار طورى طرح ريزى شده كه كارگر در مورد كار خود جايىبراى اعمال فكر و انديشه پيدا نمى كند و راهى براى اظهار استعداد و لياقت خويش نمىبيند. به همين جهت ، فروغ عقل و هوش كارگر رفته رفته به خمودى مى گرايد و شعلههاى فروزان ذوق و قريحه اش تدريجا خاموش مى گردد. خلاصه ، در موسسات عظيمصنعتى ، شخصيت انسانى كارگر در هم شكسته مى شود و وجود يك انسان با خرد و مبتكر،به صورت يكى از ابزارهاى فنى كارخانه در مى آيد و اين نيز يكى ديگر از زشتى هاىانقلاب صنعتى است .
جان ديويى مى گويد:
(امروز قسمت اعظم فعاليت هاى اقتصادى به وسيله ماشين ابزار مى گردد و به طوركلى اين ماشين هاى تحت كنترل و بازرسى اشخاصى كه با آن ها كار مى كنند، قرارندارند و همچنين چيزى از ماشين ها نمى فهمند و به هدف آن ها توجهى ندارند. بهقول امر سون ، فعاليت مكانيكى به تدريج افراد راتبديل به نخ و سزن مى كند. هر گاه افراد بدانند چه نقشى در انجام مجموعه كار بازىمى كنند، هرگاه به چشم خود از چگونگى تمام كار، كه فعاليت هودشان جزيى از آن كاراست ، آگاه گردند، هرگاه به تمام كار ابزار علاقه و توجه نمايند، آن گاه اثرمكانيكى كار خنثى مى گردد. بر عكس ، هر گاه مرد تنها يك ضميمه ماشين باشد، هيچگونه علاقه اى به كار نمى تواند داشته باشد و فعاليت وى را به هيچ روى نمىتوان فعاليت خلاقه دانست .) (1081)
كار با اعمال ذوق  پيش از انقلاب صنعتى و به كار افتادن ماشين ، تمام اشيا و لوازم زندگى با دست ياابزارهاى ساده دستى درست مى شد. بافندگى و نجارى ، ظروف يفالين و كاشى سازىو ديگر كارهاى صنعتى همه دستى بود و هر كارگرى به تمام جهات كار خود، كهآفريده ذوق و محصول فعاليتش بود، نظارت و توجهكامل داشت و با علاقه مى كوشيد تا هر چه بهتر و بيشتر سليقه و ابتكار خود را دربهبود مصنوع خويش به كار اندازد و با طرح نقشه هاى جديد و زيبا، روى پارچه وكاشى ، مراتب لياقت و استادى خود را آشكار سازد و بدان مباهات نمايد. خلاصه ، در انروزگار مردم به كار دستى خود علاقه داشتند در ضمن امرار معاش ، هوش و خرد و استعدادو ذوق خود را نيز در پرتو آن كار پرورش مى دادند.
(اما جريان كارگر و كارخانه چنين نيست . تشكيل ماشين از قطعه هاى متعدد و تقسيم كاربه واحدهاى فراوان ، همچنان كه تخصص را ايجاب مى كنند، باعث ملامت كارگران مىشوند. يك اتومبيل معمولى تقريبا مركب از پنج هزار قطعه گوناگون است و ساختن هرقطعه محتاج تخصص است و به دست يك يا چند كارگر معين فراهم مى آيد. بى گمان ،كارگرى كه همواره به ساختن يكى لز قطعه هاى پنج هزار گانهاتومبيل مشغول باشد، برخلاف پيشه ورى كه مثلا به دست خود يك ميزكامل يا كوزه ساخته و پرداخته به وجود مى آورد، كار خود را با معنى نمى يابد و از آنلذت نمى برد.
از اين ها مهم تر، چون كار فرمايان به مصلحت و سعادت كارگران اعتنايى ندارند وانسان كارگر را صرفا دستى از دست هاى فعال كارخانه مى شمارند، كارخانه براىكارگر محيطى خوشايند نيست . كارگر كارخانه ، كه برخلاف صنعتگرانمستقل قديم براى خود كار نمى كند، نه تنها با شوق و ذوق به كار خور نمى پردازد،بلكه چه بسا با خشم و دشمنى به كار فرما و ماشين و توليد كارخانه اى مى نگرد.)(1082)
تكامل اثر آزادى  هر عضوى يا دستگاهى در بدن آدمى ، طبق نظام آفرينش ، وظيفه خاصى را به عهده دارد وبايد آزادانه فعاليت كند و اعمال طبيعى خود را انجام دهد تامراحل ترقى بپيمايد و به كمال لايق خويش برسد. اگر عضوى را عملا از فعاليتبازدارند و مانع اعمال طبيعى اش شوند، رفته رفته از كار مى افتد و سرانجام عضومعطل و ناقصى خواهد شد.
هوش و خرد نيز مانند ساير عضاى بدن ، اگر در راه فعاليت طبيعى خود آزاد باشند وبتوانند وظيفه رهبرى خويش را انجام دهند، بارور و شكفته مى شوند و پيوسته مدارجكمال را مى پيمايند. برعكس ، اگر مورد بى اعتنايى قرار گيرند و عملا سركوبشوند، تدريجا ضعيف شده و سرانجام به خمودى و تيرگى مى گرايند.
آيين مقدس اسلام ، عقل و علم و فهم و فكر را بسيار مهم شمرده و در روايات مذهبى عقايد واخلاق و اعمال مردم با مقياس عملشان سنجيده شده است ،عاقل ترين مردم كسى است كه در كسب و كار، درتحصيل و در درس ، در معاشرت و سخن گفتن و خلاصه در تمام شئون مادى و معنوى ازهوش و خرد استفاده كند و هر كارى را فكر و فهم انجام دهد.
كار تواءم با فهم  شغل كم درآمدى كه عقل و هوش را به فعاليت وا مى دارد و شخص را بهاعمال فكر و فهم و ملزم مى سازد و در انجام آن كار بر معلومات آدمى افزوده مى شود، بهمراتب بهتر و ارزنده تر از شغل پردرآمدى است كهعقل و هوش در آن نقشى ندارند و در انجام آن از فكر و فهم استفاده نمى شوند.
(يا هشام ان العاقل رضى بالدون من الدنيا مع الحكمة و لم يرض بالدون من الحكمةمع الدنيا ) (1083)
حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام به هشام بن حكم فرمود: انسانعاقل از زندگى محدود و ناچيز دنيا، با وجودعقل و فهم ، راضى و خشنود است و از زندگى عالى و مرفه دنيا، با قلت و علم و فهم ،ناراضى و آزموده خاطر است .
در دنياى كنونى ، صنعت و ماشين كارهاى بسيارى وجود دارد كهعقل و هوش و ذوق و ابتكار در انجام آنها فعاليت مى كنند. اگر جوان در حدود و صلاحيت خودبه يكى از آن كارها اشتغال ورزد، از يك طرف معاش خود را تاءمين نموده و از طرف ديگرهوش و خرد خويش را به فعاليت واداشته است .
وظيفه كارگر در صنايع سنگين  جوانى كه در يكى از مؤ سسات بزرگ صنعتىاشتغال دارد و كار روزانه اش ‍ مانند يك چرخ يا تسمه ، تنها تكرار يكعمل سطحى است و در انجام آن احتياج به اعمال فكر و ذوق ندارد، براى آن كه هوش وخردش ضعيف نشوند و ذوق و ابتكارش از كار نايستد، بايد حتما در ساعات فراغت قسمتىاز وقت خود را به مطالعات علمى و ذوقى اختصاص دهد و يا در مجالس مردان فهم وفضل شركت كند و پيرامون مسائل مختلف با آن گفت گو نمايد و بدين وسيله نيروهاىمعنوى خويش را به كار اندازد و سرمايه گران قدرعقل و هوش را در نهاد خود زنده نگاه دارد.
گفت و گو با افراد عالم  (كان امير المؤ منين عليه السلام يقول : روحوا انفسكم ببديع الحكة فانهاتكل كما تكل الابدان ) (1084)
على عليه السلام به پيروان خود توصيه مى فرمود: جان خود را با مطلب حكيمانه ودلنشين خرم و شاداب سازيد، چه روح نويز مانند بدن وامانده و خسته مى شود و سخنانجالب ، نيرو و نشاطش مى بخشد.
(شخصى كه كار يكنواخت و تكرارى انجام مى دهد كه احتياجى به نيروى فكر و هوشندارد، كم كم قوه فكر و هوش او از كار مى افتد. ولى اگر اين شخص ، در خارج از محيطكار خود، از فكر و هوش خويش استفاده نمايد، مثلا مطالعه كند، هنرى بياموزد و سرگرمىهاى آموزنده داشته باشد، قواى فكرى او پرورش مى يابد.
تفريحات مصنوعى  اگر شما عادت كنيد كه خود را با تفريحات و سرگرمى هاى مصنوعى ، كه احتياجى بهبكار اداختن قواى بدنى و فكرى ندارد، مشغول سازيد، نتيجه اش اين خواهد بود كه رفتهرفته ذوق و نيروى فكر شما ضعيف شده و از بين برود. كسى كه تنها تفريحش سينماستو كارش اين است كه در سينما بر روى صندلى راحت بلمد و داستان هاى خيالى و عاشقانهرا، كه ساخته و پرداخته فكر دگران است تماشا كند، بدون اين كه خود درباره آنهافكر كند، درست مثل بچه اى است كه غذا را با قاشق به دهانش مى گذارند. اين شخص بهتدريج نيروى مقابله با زندگى واقعى را، كه با حوادث و سرگذشت هاى خيالى سينمابه كلى متفاوت است ، از دست مى دهد و همچنين ديگر نخواهد توانست درباره امور زندگىتفكر كند، زيرا هميشه در دنياى رؤ ياهاى و خيالبافى هاى خود، كه نتيجه تماشاى فيلمسينماست ، غوطهور خواهد بود.(1085)
محصل نبايد تنها به نيروى خود تكيه كند و حفظ كردن سرسرى مطالب قانع باشد،زيرا درس خواندن چنين محصلى مانند كار كردن در مؤ سسهاتومبيل سازى است كه هوش و خرد در آن مدخليت ندارد و ذوق و ابتكار در انجام آن بى اثراست . تحصيل آن محصل و كار آن كارگر، مانندعمل يك ماشين صنعتى است كه پيوسته مى گردد، ولى از كار خود آگاهى ندارد و نمىداند چه مى كند.
وظيفه محصل  محصلى كه مى خواهد درست درس بخواند و عالم واقعى شود، موظف استعقل و هوش خود را در راه تحصل به كار اندازد. آن چه را كه فرامى گيرد، به خوبىبفهمد وبه عمق دروسى كه مى خواند پى ببرد. چنين محصلى مى تواند به شايستگىمدارج عالى را طى كند و با فهم هر مطلبى ، نيروى درك خود را براى يادگيرى وفهميدن مطلب عالى تر آماده سازد.
(قال على عليه السلام : من اكثر الفكر فيما تعلم اتقن علمه و فهم ما لم يكن يفهم )(1086)
على عليه السلام فرموده است : كسى كه در آموخته هاى خود بسيار بينديشد، دانش خود رااستوار ساخته و به فهم مطالبى كه نايل نمى فهمد،نايل مى گردد.
جوان و ساعات فراغت  قال الله العظيم فى كتابه : اَ فمن كان على بينه من ربه كمن زين له سو عمله واتبعوا اهوائهم (1087)
ضرورت تفريح در زندگى  تفريح و سرگرمى در زندگى بشر يك ضرورت حياتى است كه در طفوليت بهصورت بازى هاى كودكانه انجام مى شود و در بزرگسالى ، به اعتبار تفاوت تربيتهاى خانوادگى و شرايط محيط اجتماعى ، بهشكل هاى مختلفى تحقق مى پذيرد.
ميل به تفريح ، يكى از خواهش هاى طبيعى است كه با سرشت انسان آميخته شده و از آغاززندگى تا پايان عمر همواره ثابت و پايدار است . ارضاى اينتمايل ، براى تمام طبقات مردم ، در سنين مختلف ، لذت بخش و مايه شادى و مسرت است .
(قالعلى عليه السلام : السرور يبسط النفس و يشير النشاط. (1088) )
على عليه السلام فرموده است : فرح و شادمانى باعث بهجت و انبساط روح و مايه تهييجوجد و نشاط است .
تفريح و آرامش خاطر  كارهاى تفريحى ارزش افتصادى ندارند، ولى روى فعاليت هاى اقتصادى و وظايفاجتماعى اثر بسيار مفيد مى گذارند. به وسيله تفريح ، نياز جسم و جان برآورده مى شودو لذتش مايه خشنودى و آرامش خاطر مى گردد. تفريح ، آدمى را با شادى و مسرت براىكار و كوشش مهيا مى كند و در راه فعاليت هاى اقتصادى و اجتماعى ، با نيروى بيشتر آمادهمى سازد.
( الرضا عليه السلام : اجعلوا لانفسكم حظا من الدنيا باعطائها ماتشتهى منالحلال و مالاتثلم المروه و لا سرف فيه و استعينوا بذلك على امور الدنيا. (1089) )
حضرت رضا عليه السلام فرموده است : از لذايذ دنيوى نصيبى براى كاميابى خويشقرار دهيد و تمنيات دل را از راه هاى مشروع بر آوريد. مراقبت كنيد. در اين كار بهمردانگى و شرافتتان آسيب نرسد و دچار اسراف و تندروى نشويد. تفريح و سرگرمىهاى لذت بخش ، شما را در اداره زندگى يارى مى كند و با كمك آن بهتر به امور دنياىخويش موفق خواهيد شد.
تفريح و رفع خستگى  سرگرمى و تفريح ، آدمى را از ملالت كارهاى يكنواخت و خسته زندگى خلاص مى كند وبراى مدت كوتاهى ، بار سنگين مسئوليت را از دوش وى بر ميدارد و زنجيرهاى وظايفروزمره را موقتا از دست و پايش مى گشايد. تفريح ، براى استراحت بدنن و جبرانخستگى هاى ناشى از كار، يك نياز اساسى و اجتناب ناپذير است .
( على عليه السلام : لكل عضو من البدن استراحه . (1090) )
على عليه السلام فرموده است : هر يك از اعضاى بدن استراحت احتياج دارد.
فرصت سودبخش  ساعت تفريح ، يكى از بهترين فرصت هاى سودبخش در حيات بشر است . در موقعتفريح و سرگرمى ، محيط زندگى رنگ ذوق و ابتكار به خود مى گيرد و لطف و صفاىمخصوصى پيدا مى كند. روح سبك بال و پر نشاط مى شود. عواطف و احساسات شكوفانمى گردند و آدمى در خور احساس آزادى و حريت مى نمايد.
(قال اميرالمومنين عليه السلام : اوقات السرور خلسه . (1091) )
على عليه السلام فرموده : مواقع تفريح و شادمانى فرصت است (افرادعاقل فرصت ها را مغتنم مى شمارند و از آن ها به نفع خوشبختى و سعادت خويش استفادهمى كنند)
(سرگرمى هاى گوناگون ، به منزله وسايلى براى رهايى و آزاد كردن عواطف فشردهو محبوس و فرار از حقايق تلخ زندگى است و به طورى كهكيمبال يانگ ، در كتاب جامعه شناسى خويش خاطر نشان مى كند، اين سرگرمى ها بهافراد اجازه مى دهد كه براى چهد ساعتى از تعهدات خود، به عنوان پدر يا فرمان بردارجامعه برهند و با دخول در يك دنياى رويايى ساختگى ، از دلهره و نگرانى نجات يابند.به همين جهت است كه به تماشاى مناظر خنده آوراشتغال مى ورزند و در نقاط سرگرم كننده ازدحام مى كنند.) (1092)
اسلام و تمايل به تفريح  در آيين مقدس اسلام ، تمايل به تفريح مانند ساير خواهش هاى طبيعى بشر مورد توجهواقع شده و به شايستگى ارضا مى شود. در بعضى از روايات دست يافتن به مشتهياتو لذايذ مشروع ، در رديف امور مربوط به معاش و معاد قرار گرفته و خاطر نشان شدهاست كه مسلمان شايسته قسمتى از وقت خود را به جلب لذت هاى مباح اختصاص مى دهد وموجبات بهجت و انبساط خود را فراهم مى سازد و براى انجام وظايف دينى و دنيوى آمادهميشود.
( الرضا عليه السلام قال : واجتهدوا ان يكون زمانكم اربع ساعاو ساعه للهلمناجاته و ساعه لامر المعاش و ساعه لمعاشره الاخوان الثقات و الذين يعرفونكمعيوبكم و يخلصون لكم فى الباطن و ساعه تخلون فيها للذاتكم و بهذه الساعهتقدرون على الثلاث الساعات (1093) )
تقسيم ساعات روز  حضرت رضا عليه السلام فرموه است : كوشش كنيد اوقات روز شما چهار ساعت باشد.ساعتى براى عيادت و خلوت با خدا، ساعتى براى تاءمين معاش ، ساعتى براى آميزش ومصاحبت برادران مورد اعتماد و كسانى كه شما را به عيوبتان واقف مى سازند و در باطننسبت به شما خلوص و صفا دارند و ساعتى را به تفريحات و لذايذ خود اختصاص دهيد واز مسرت ونشاط ساعات تفريح ، نيروى انجام وظايف ساعات ديگر را تاءمين نماييد.
عطش تفريح و ميل به سرگرمى لذت بخش زمانى بروز مى كند كه آدمى از فكر معيشتفارغ گشته و ضروريات زندگى هود را تهيه كرده باشد. كسى كه ناچار است همهروزه كار كند و براى حفظ حيات و تاءمين معاش خويش ‍ تلاش نمايد، موقعى كه سرگرمفعاليت هاى روزانه است ، در فكر گردش و تفريح نيست ، او تنها در اين فكر است كهبا سعى و كوشش كار خود را انجام دهد و در آمدىتحصيل كند تا قوت و غذا و لوازم زندگى خويش را مهيا سازد. اما وقتىمشكل زندگى را حل كرد و با تاءمين معيشت ، خاطر خود را مطمئن و آرام ساخت ،تمايل تفريح در نهادش بيدار مى شود و او را به ارضاى تمنيات و مشتهياتش تحريكمى كند. در اين موقع است كه وى راه تفريح و تعيش را در پيش مى گيرد و از پىكامرانى و جلب لذت مى رود.
تفريح پس از تاءمين معاش  (تفريح وقتى اهميت خاص مى يابد و مورد توجهكامل قرار مى گيرد كه جامعه به درجه تكامل لازم رسيده و مبارزه براى حيات جنبه مداومنداشته باشد و افراد در مواقع معين بتوانند به تفريح و سرگرمى مى پردازند. در هرجا كه نيازمندى هاى اساسى بشر كاملا تاءمين گردد، تفريح و سرگرمى مقام مهمى درزندگى احراز مى كند. گزارش هاى مربوط به فرهنگ هاى اوليه حاكى است كه اهميت وميزان زمانى كه وقف تفريح مى گردد و همچنين درجه پيشرفت وتكامل سرگرمى ها، بستگى كامل به رفاهيت مادى جامعه دارد.) (1094)
نكته شايان دقت آن كه بر اثر انقلاب صنعتى و توسعه كارهاى ماشينى فراغت مردم بهمقدار قابل ملاحظه اى افزايش يافته و مسئله تفريح و تفرج جنبه عمومى و همگانى بهخود گرفته است .
دوره كارهاى دستى  در دوره كشاورزى و روزگار پيش از انقلاب صنعتى ، كه كار روزانه با دست ياابزارهاى ساده ابتدايى انجام مى شد، قسمت اعظم وقت و قواى مردم در راه تاءمين معاش وتهيه ضروريات زندگى مصروف مى گرديد و موقعى كه از كار دست مى كشيدند،نيروى اضافى در وجودشان باقى نمانده بود كه آن را بوسيله تفريح و سرگرمىهاى فرح آور آزاد سازند، ناچار به بستر خواب پناهنده مى شدند تا خستگى روزانه راجبران كنند و نيروى تازه اى براى فرداى خود ذخيره نمايند. تنها افراد متمكن و مرفه ،كه در امر معاش نيازى به فعاليت هاى بدنى نداشتند، از تفريحات گوناگون استفادهمى كردند و نيروى زايد خود بدان وسيله آزاد مى ساختند.
ماشين به جاى نيروى انسانى  اكنون در دنياى صنعت ، نيروى ماشين در بيشتر موارد جايگزين نيروى انسانى شده وكارهايى كه ديروز به وسيله دست و قوت بازو و صرف نيروى كارگر انجام مى شد،امروز به وسيله ماشين انجام مى پذيرد و با صرف وقت كم و نيروى ناچيز، چندينبرابر محصول ديروز به دست مى آيد.
ديروز يك كارگز دستباف روزى دوازده ساعت كار مى كرد و در موقع بافندگى ناچاربود از دست و پا و چشم و فكر و تمام قواى بدن خويش ‍ استفاده كند و همه آن ها را بهكار اندازد، تا چند متر پارچه متوسط و ناصاف ببافد و از در آمد آن معاش خويش راتاءمين نمايد و موقعى كه خسته و كوفته از پشت دستگاه بافندگى خارج مى شد، نيروىذخيره اى نداشت تا از پى تفريح و گردش برود و آن را آزاد نمايد.
در جهان كنونى ، كه پارچه بافى دستى جاى خود را به ماشين هاى عظيم خود كار داده ،وضع كارگران بافنده به كلى دگرگون شده است .
از طرفى ، نيروى برق و قدرت ماشين جايگزين نيروى انسانى شده و كارگر وظيفه اشتنها مراقبت و نظارت بر كار ماشين و احيانا انجام دادن يكعمل بسيار ساده است . از طرف ديگر، سرعت كار ماشين و زيادىمحصول ايجاب كرده است كه ساعات كار تقليل يابد. در نتيجه يك كارگر بافنده وقتىاز كار فارغ مى شود، چند ساعت وقت آزاد و مقدار زيادى نيروى ذخيره در بدن دارد به همينجهت ، با بى صبرى از پى تفريح و تفرج مى رود تا از ساعات فراغت خود استفاده كندو نيروى باقيمانده را در لذت و كامراننى آزاد سازد
آزادى در ساعات فراغت  جورج لوندبرگ ، دركتاب خود به نام بيكارى چنين مى نگارد: ايام بيكارى عبارت ازايامى است كه طى آن ، ما از روشن ترين و رسمى ترين وظايف خود، كه براى انجام آنمزد مى گيريم و با اين كه ملزم به انجام آن هستيم ، آزاد باشيم . مسئله بيكارى ، بر اثرپيشرفت اختراعات ، كه بيش از پيش كار انسان را كمتر كرده اند، به وجود آمده است .
در سال1840، در آمريكا، هفته كار هر كارگر در حدود 84 ساعت بود و
تقليل ساعات كار  حال آن كه در سال 1930 به پنجاه ساعت و كمترتقليل يافت اينك ساعات كار در هفته ، در بسيارى از كشورها به 40 ساعتتنزل يافته است و احتمال مى رود از اين ميزان نيز كمتر شود. (1095)
در روزگار گذشته ، نقطه اصلى و هدف اساسى زندگى اجتماعى در نظر مردم كاروفعاليت بود و تفريح و تفرج را يك امر فرعى و غير ضرورى مى شناختند. زيرا در آنموقع كارها به وسيله دست و با نيروى محدود انسانى انجام مى شد و در نتيجه بازده كاربسيار كم و مقدار توليد ناچيز بود. ضرورت زندگى ايجاب مى كرد مردم هر چه بيشتركار كنند تا محصول زيادترى به دست آورند.
ماشين و ازدياد توليد  در دنياى كنونى درست قضيه بر عكس شده است . تفريح و تفرج و جلب لذت اصلى وهدف اساسى زندگى شناخته شده و چند ساعت كار وسيله اى است كه در مواقع فراغت ،به تفريح بهترى دست يابند و از تعيش ‍ و كامرانى بيشترى برخوردار گردند. زيراكارها با نيروى ماشين انجاك مى شود و بر اثر آن به قدرى سطح توليد بالا رفتهكه در بعضى از كالاها به مقدار محصول چندين برابر ميزان مصرف است .
(در گذشته ، انسان براى تاءمين نيازمندى هاى اساسى خويش ناگزير بود بهكارهاى دشوار تن دهد و مداوم كار كند و در نتيجه ، كار به نظر احترام و بيكارى به ديدهنفرت نگريسته مى شد و حال آن كه اكنون اوضاع به كلى دگرگون شده است . امروزانسان بر اثر توانايى توليد، بيش از ميزان مصرف خود، آن هم بابذل جزئى از مساعى و وقتى كه در گذشته به كار مى برد، نمى تواند با همان ديدهاحترام ديرين به كار بنگرد. رب النوع كار بايد از كرسىپرجلال و جبروت ديرين خويش فرود آيد و جاى خود را به الهه تفريح بدهد.
ما بايد اين نكته را درك كنيم كه ايام بى كارى ، يعنى ايامى كه بايد به خوشى وتفريح بگذرد، تنها زمانى است كه زندگى را شايسته زندگى كردن مى سازد و ايامديگر را ما تنها از آن لحاظ تحمل مى كنيم كه در غنى ساختن و با ارزش ‍ كردنن ايامبيكارى و فراغت ما اثر دارد.) (1096)
دير زمانى است كه مهندسين هوشمند در صنايع ماشينى تحولاتى را به وجود آورده اند وبر اثر آن زندگى مردم در كشورهاى صنعتى دگرگون شده است . از طرفى قسمت اعظمماشين ها به وسيله لوازم و ابزارهاى فنى ، خودكار شده و ديگر جايى براى صرفنيروى انسانى يا دخالت دست كارگر باقى نمانده است . در نتيجه اينتحول ، كارگر در ساعات كار نيروى خود رااعمال نمى كند و همچنان در وجودش باقى مى ماند. موقعى كه ساعات كار پايان مىپذيرد، با عجله و بى صبرى از محيط كارگاه خارج مى شود تا خود را به تفريحى كهاز آن لذت مى برد، سرگرم سازد و نيروى ننهفته خويش را بدان وسيله آزاد نمايد. ازطرف ديگر، با تغييرات فنى و دقيقى كه در صنايع صورت گرفته ، كار ماشين هاسريع تر شده و سطح توليدشان بالا رفته است و بر اثر آن ساعات كار كارگرانكاهش يافته و بر اوقات فراغتشان افزوده شده است .
افزايش ساعات فراغت  خودكار شدن ماشين ها و ازدياد ساعات بى كارى ، بر مقدار جرايم و جنايات افزوده وممالك پيشرفته صنعتى را با مشكلات بسيار عظيمى مواجه ساخته است . جامعه شناسانمحقق در اين انديشه اند كه مردم در ساعات فراغت چه مى كنند؟ اوقات بى كارى خود راچگونه بگذرانند و نيروى ذخيره خويش را در چه راهى صرف نمايند؟ چه بايد كرد كهجامعه در اوقات بيكارى راه فساد و تباهى در پيش نگيرد و موجبات سقوط و بدبختى خودرا فراهم نسازد؟
بسط جرايم در كشورهاى مرفه  (نهرو، نخست وزير هندوستان مى گويد: يكى از مهم ترين مسايلى كه در برابر ماستو در سال هاى آينده ، مخصوصا در ايالات متحده آمريكا و ساير كشورهايى كه از لحاظاقتصادى پيش رفته اند و اكنون صنايع و امور اقتصادى ايشان به ميزان وسيع بهشكل خودكار در مى آيد، مطرح خواهد شد، ساعات فراغت و بيكارى است .
در كشورهاى تكامل نايافته ، چون هند، اين مسئله به آن اندازهخ كه در ايالات متحده و دراروپا، به خصوص در كشورهاى اسكانديناوى پيش ‍ مى آيد، مطرح نيست . اين مسئله درآمريكا از همه جا شديدتر است و ظاهرا در آينده وسعت و دامنه بيشتر هم پيدا خواهد كرد.
در روزنامه هاى سراسر جهان مطالبى درباره فساد و جنايات جوانان و انحطاط عمومىاصول اخلاقى و انضباط روحى جامعه بشرى مى خوانيد كه بيشتر در جامعه هاىثروتمندتر و مرفه تر پيش مى آيد. آيا با اين مسئله تازه استفاده از ساعات فراغت چهبايد كرد؟
يافتن پاسخى براى اين سوال اهميت فراوان دارد، زيرا اگر به درستى به آن نپردازيم، يك نوع فرسودگى روحى و اخلاقى نسبت به خود تمدن پيش ‍ خواهد آمد.) (1097)
وقتى شما مسئله بيكارى را حل كرديد، مسئله بعدى و بزرگ تر، به كار بستن زمانفراغت و بيكارى مطرح مى شود. تا وقتى كه انسانمشغول كار است و به خاطر زنده ماندن خود تلاش مى كند، چه اين تلاش به صورت سختو دشوارى باشد كه در كشور ما وجود دارد و چه به صورت ملايم تر كه در بعضىكشورهاى مترقى هست ، در هر حال سرگرم مى باشد. اما وقتى كهمسايل اجتماعى و اقتصادى اش حل شد و خودكار شدن كارها نيز بار سنگين كار را از دو ششبرداشت ، با مسايل تازه اى مواجه مى شويم كه هرگز پيش از آن سابقه نداشته است .مانند مسايل جنايات جوانان ، تجاوزات جنسى ، افزايشقتل و كشتار، و رواج مشروبات الكلى ، طغيان نيروهاى ويران كننده ، هرج و مرج و صدهاميكروب ديگر كه موجب بيمارى روحى و انحطاط اخلاقى مى گردد.) (1098)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation