اجرا و حاكميت عملی همان مقررات و نظامات بوده است . قيامهای شعوبيهو قيامهای علويين در دوره خلفا نمونه اينگونه نهضتها است ، و نه وجدانانسان اين اندازه فاقد اصالت است كه همواره شاهين تراز وی وجدان وقضاوتش و عقربه تمايلات درونيش در جهت منافع و حوائج ماديش متمايلباشد . نتيجه از بيان گذشته نتايج زير گرفته میشود :نبردهای پيشبرنده الف - نبردهای تاريخ دارای شكلها و ماهيتهای مختلف ، و معلول عللمتفاوتی بوده است ، ولی نبردهای پيشبرنده كه تاريخ و انسانيت را به جلوبرده و تكامل بخشيده است نبرد ميان انسان متعالی مسلكی وارسته ازخودخواهی و منفعت پرستی و وابسته به عقيده و ايمان و ايدئولوژی با انسانبی مسلك خود خواه منحط حيوان صفت و فاقد حيات عقلانی و آرمانی بودهاست . نبردهای پيشبرنده و تكامل بخش ماهيت طبقاتی نداشته و به صورت صفتآرائی ميان نو و كهنه به مفهومی كه در |