ما را مرخص میفرمائيد ؟ ! ما برويم و شما را تنها بگذاريم ؟ ! نه بخداقسم . يك جان كه قابل شما نيست ، يك جان كه در راه شما ارزش ندارد .يكی گفت : من دلم میخواهد كه من را میكشتند ، جنازه من را میسوختند ،خاكسترم را به باد ميدادند ، باز دو مرتبه من زنده میشدم ، باز در راه توكشته ميشدم ، تا هفتاد بار تكرار ميشد ، يكبار كه چيزی نيست . ديگری گفت : من دوست داشتم هزار بار مرا پشت سر يكديگر میكشتند ، منهزار جان ميداشتم و قربان تو ميكردم . اول كسی كه اين را گفت ، كه ديگران دنبال سخن او را گرفتند ، برادرشابوالفضل بود . " بدئهم بذلك اخوه العباس بن علی بن ابيطالب ( ع " )يعنی اول كسی كه به سخن آمد و اين اظهارات را به زبان آورد ، برادررشيدش ابوالفضل العباس بود . پشت سر آنحضرت ، ديگران شبيه آن جملهها را تكرار كردند . اين آخرين آزمايش بود كه اينها میبايست بشوند ، و آزمايش شدند . |