برخی آب شيرين و در برخی آب شور در جهيدن است و تا نفخ صور يعنی تاانسان در روی زمين هست اين جريان ادامه دارد و فنای افراد تأثيری در آننمیبخشد . آری تكامل انسان و جامعه انسان ، نظام بهتر به آن خواهد بخشيد. برحسب اين بينش ، تاريخ ، مانند خود طبيعت ، به حكم سرشت خود متحولو متكامل است ، حركت به سوی كمال است لازمه ذات اجزاء طبيعت و از آنجمله تاريخ است . و طبيعت تاريخ ، نه يك طبيعت مادی محض ، بلكهمانند طبيعت فرد انسان ، طبيعتش مزدوج است از ماده و معنی . تاريخصرفا يك حيوان اقتصادی نيست . تحول و تكامل تاريخ تنها جنبه فنی وتكنيكی ابزاری و آنچه بدان " تمدن " نام میدهند ندارد ، گسترده و همهجانبه است ، همه شؤون معنوی و فرهنگی انسان را در بر میگيرد و در جهتآزادی انسان از وابستگیهای محيطی و اجتماعی است . انسان در اثر همه جانبه بودن تكاملش ، تدريجا از وابستگيش به محيططبيعی و اجتماعی ، كاسته و به نوعی وارستگی كه مساوی است با وابستگی بهعقيده و ايمان و ايدئولوژی ، افزوده است و در آينده به آزادی كامل معنویيعنی وابستگی كامل به عقيده و ايمان و مسلك و ايدئولوژی خواهد رسيد .انسان در گذشته با اين كه از مواهب طبيعت |