شدن ندارند ، هر حلقه از حلقات تاريخ جای مخصوص به خود دارد و قابلپيش و پس شدن نيست . مثلا كاپيتاليسم يعنی سرمايهداری حلقهای استمتوسط ميان فئوداليسم و سوسياليسم ، عبور از فئوداليسم به سوسياليسم بدونعبور از كاپيتاليسم امری محال است ، چيزی است مانند آنچه فلاسفه پيشينآن را " طفره " میناميدند ، يعنی عبور از نقطهای به نقطهای ديگر بدونعبور از يكی از راههائيكه آنها را به يكديگر متصل میكند . و مانند ايناست كه نطفه انسان قبل از عبور از مرحله جنينی به مرحله تولد برسد و يانوزاد بدون آن كه دوره كودكی را طی كند به صورت جوانی بروند در آيد و ياآقای حسن كه فرزند احمد است پيش از آنكه احمد به دنيا بيايد از مادرمتولد شود . طرفداران اين منطق به همين دليل سوسياليستهائی را كه ابتدا به ساكن وصرفا به اتكاء يك ايدئولوژی ، بدون توجه به جبر تاريخ و تسلسل منطقیحلقات تاريخ ، میخواستند سوسياليسم را پايه گذاری كنند سوسياليستهایايدهآليست و سوسياليسم آنها را سوسياليسم تخيلی ناميدند . بر خلافسوسياليسم ماركسيسم كه بر شناخت تسلسل منطقی حلقات تاريخ مبتنی است . |