است ، نه شخصيت بالفعل دارد و نه شخصيت بالقوه . پايه و اساس شخصيتشبا عوامل اجتماعی ، مخصوصا عوامل اقتصادی پی ريزی میشود . از اينرو هرنوع و هر شكل شخصيتی به او داده شود از نظر او كه ماده خام و ظرف خالیبی پيش نيست بی تفاوت است . نسبت او با همه شكلها و همه مظروفها علیالسويه است . از اين جهت انسان شبيه يك نوار خالی است كه هر چه در اوضبط شود از نظر ذات نوار بی تفاوت است . ولی از نظر بينش انسانی و فطری ، هر چند انسان در آغاز پيدايش ،شخصيت انسانی بالفعل ندارد ، ولی بذر يك سلسله بينشها و يك سلسلهگرايشها در نهاد او نهفته است . انسان نه مانند ماده خام و يا ظرف ونوار خالی است كه تنها خاصيتش پذيرندگی از بيرون است ، بلكه مانند يكنهال است كه استعداد ويژهای برای برگ و بار ويژهای در او نهفته است .نياز انسان به عوامل بيرون نظير نياز ماده خام به عامل شكل دهنده نيستبلكه نظير نياز يك نهال به خاك و آب و نور و حرارت است كه به كمكآنها مقصد و راه و ثمرهای كه بالقوه در او نهفته است به فعليت برساند .حركت انسان به سوی كمالات انسانيش از نوع حركت ديناميكی است نه ازنوع حركت مكانيكی . اينست كه انسان بايد |