" پرورش " داده شود نه اينكه " ساخته " شود ، مانند يك ماده صنعتی. تنها از نظر اين بينش است كه " خود " در انسان مفهوم پيدا میكند .خوديابی و متقابلا " مسخ " و " از خود بيگانگی " مفهوم و معنی میيابد. اين بينش از نظر روانشناسی افراد انسان را مركب میداند از يك سلسلهغرائز حيوانی كه وجه مشترك انسان يا حيوان است و يك سلسله غرائز عالیو از آن جمله است غريزه دينی و غريزه اخلاقی و غريزه حقيقت جوئی و غريزهزيبائی كه اركان اولين شخصيت انسانی انسان و ما به الامتياز انسان ازساير حيوانات است . و از نظر فلسفی جامعه را از جنبه رابطهاش با اجزاءو افراد ، مركب واقعی ، و از لحاظ خصلتها تركيبی از مجموع خصلتهای عالیو دانی افراد به علاوه يك سلسله خصلتهای ديگر میشناسد كه در وجود باقی ومستمر جامعه كه " انسان الكل " است استمرار دارد . اين حقيقت كهمیگويند :
رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور |
در خلائق میرود تا نفع صور |
در اندام باقی و مستمر جامعه يعنی در وجود " انسان الكل " صدق میكند. اين رگها پيكر اجتماع است كه در