درصد با اين فكر مرجئه مخالف بود ، خودش الان فكر مرجئه را پيدا كردهاست در ميان تعليماتی كه ما از پيش خودمان به خودمان میدهيم ، عمل راتحقير میكنيم مثلا میگوئيم انتسابت را به علی بن ابيطالب درست كن ، ياعلی بگو ، اسمت شيعه باشد و در ديوان عزاداران حسينی ثبت بشود ، همينكافی است جزو حزب باش ، خيال كرديم العياذ بالله حسين بن علی عليهالسلام يك آدم حزب باز است میگويد : هر كس كه كارت عضويت در اينجاصادر كرد همان كافی است و مصونيت پيدا میكند ! اساسا فلسفه شهادت حسينبن علی عليه السلام اين بود كه میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده كند .« اشهد انك قد اقمت الصلوش و آتيت الزكاش و امرت بالمعروف و نهيتعن المنكر و جاهدت فی الله حق جهاده » ( 1 ) . يعنی تو كشته شدی كه اسلامرا در عمل زنده كنی . ولی ما میگوئيم ، نه او كشته شد برای اينكه عمل را در اسلام بميراند ،انتساب و وابستگی ظاهری را درست كند اين داستان را يادم هست در ده سالپيش در انجمن ماهانه نقل كردم : ابوالفرج اصفهانی كتابی دارد كه معروف است ، بنام آغانی يعنی اغنيهها ، آهنگهای موسيقی يكی از جرياناتی كه در دنيای اسلام رخ داد اين بود كهخلفا تدريجا به يك شكل عجيبی به لهو و غنا رو آوردند ، يعنی همان حالتیكه اگر در هر ملتی رسوخ بكند ، آن را به سوی فساد میكشاند دربارهای آنهاشده بود دربار عياشی ، پاورقی : 1 - مفاتيح الجنان - زيارت امام حسين عليه السلام در روز عيد فطر وقربان در روزه مطهره . |