سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شويم و بعد ، از عمق روح خودمان يا رب يارب بگوييم ؟ اساسا بيدار نمیشويم و اگر هم بيدار شويم درست مثل مستی كه چند جام شراب خورده است ، تلو تلو میخوريم . پس اگر انسان بخواهد لذتهای معنوی و الهی را در اين دنيا درك كند ، چاره ای ندارد جز اينكه از لذتهای مادی و جسمانی كسر بكند علی عليه السلام ، سحر كه بلند میشد ، حال عجيبی داشت ، وقتی نگاهش به آسمان پرستاره خدا میافتاد ، چنين میخواند : « ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولی الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علی جنوبهم و يتفكرون فی خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار »( 1 ) . به خدا قسم لذتی كه يك مرد با ايمان در آن وقت شب كه بلند میشود و چشمش میافتد به آسمان پرستاره و اين چند آيه قرآن را كه صدای هستی است و از قلب وجود برخاسته است ، میخواند و با هستی همصدا میشود ، احساس میكند ، برابر است با يك عمر لذت مادی در اين دنيا يك چنين آدمی نمیتواند مثل ما زندگی كند ، نمیتواند سر سفره شام بنشيند و در حالی كه ظهر غذاهای سنگين ، انواع گوشتها ، روغنهای حيوانی و نباتی ، انواع شيرينيها و انواع محرك اشتهاها خورده است ، تازه مقداری سوپ بخورد تا اشتهايش تحريك بشود اين روح ، خود به خود میميرد ، اين آدم نمیتواند در نيمه های شب بلند شود و اگر هم بلند شود ، نمیتواند از عبادت لذت ببرد . پاورقی : |