میچربد . اين ايراد ، عين ايرادی است كه به تاريخ نويسهای ماترياليست وارداست كه كوشش میكنند صفحات تاريخ بشريت را سياه سياه جلوه دهند ، چونبرخلاف فلسفه آنهاست كه زيبائیها را نشان دهند اگر زيبائیها را نشاندهند ماترياليستها تاريخی باطل میشود آنها میگويند انسان ، از زمانی كهمالكيت پيدا شد از انسانيت خودش خارج شد و به اصطلاح ماركس از خودبيگانه و مسخ شد ! استثمارگر به شكلی از انسانيت خارج شد و استثمار شدهبه شكل ديگر انسان آن وقت انسان بود كه در دوره اشتراك اوليه بود و آنوقت به انسانيت خودش بازگشت میكند كه به اشتراك ثانوی برسد در بيناين دو دوره انسان از انسانيت بيرون رفته و تاريخ او نمیتواند نقطهدرخشانی داشته باشد . پس چه بايد كرد ؟ بايد صبر كرد تا اتوبوس تاريخ ، مراحل خود رابگذراند و به مقصد خودش برسد و آن ، وقتی است كه ابزار توليد جبراسوسياليسم و اشتراكيت را ايجاب كند پس در ايجاد سوسياليسم و حق وعدالت ، بشر نقشی ندارد و نمیتواند آن را جلو يا عقب ببرد ، بايد خودبه خود مانند يك جريان خود كار طبيعی پيش برود و زمانش برسد وقتی زمانو دوره و تاريخش رسيد خودش به وجود میآيد . نظريه اسلام نظر اسلام درست برخلاف نظر ماركسيسم است . قرآن همانگونه |