نيابيم ، نام تصادف روی آن میگذاريم . امور تصادفی تحت ضابطه كلی در نمیآيد و قانونی علمی نمیتواند داشتهباشد ، زيرا قوانين علمی عبارت است از جريانات كلی و عمومی طبيعت .ممكن است كسی تحولات تاريخی را يك سلسله امور تصادفی و اتفاقی يعنیاموری كه تحت قاعده و ضابطهای كلی در نمیآيد بداند ، از آن جهت كه مدعیشود جامعه چيزی جز مجموعهای از افراد با طبايع فردی و شخصی نيست ، مجموعحوادثی كه به وسيله افراد به موجب انگيزههای فردی و شخصی به وجود میآيدمنجر به يك سلسله حوادث تصادفی میشود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولاتتاريخی میگردد . نظريه ديگری اين است كه جامعه به نوبه خود ، مستقل از افراد ، طبيعتو شخصيت دارد و به اقتضای طبيعت و شخصيت خود عمل میكند ، شخصيت جامعهعين شخصيت افراد نيست ، بلكه از تركيب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ،شخصيتی واقعی و حقيقی به وجود میآيد ، آن چنانكه در هر مركب از مركباتبی جان يا جاندار چنين است . عليهذا جامعه ، طبيعت و خصلت و سنت وقاعده و ضابطه دارد ، يعنی |