پيامبر مینشستم ، روی دوش پيامبر سوار میشدم ، اوقاتی بر من گذشته استكه عزيز ترين كودكان عالم اسلام بودم ، خدا را بر آن روزها ، سپاس ميگويم، بر سختيهای امروز هم سپاس میگويم ، من آنچه پيش آمده برای خود بدنمیدانم ، خير میدانم . خدايا : ما ترا سپاس میگوئيم كه نبوت را درخاندان ما قرار دادی ، خدايا : ترا سپاس میگوئيم كه علم قرآن را بمادادی ، ما هستيم كه قرآن را آنجوری كه هست درك میكنيم و میفهميم ، وترا سپاس میگوئيم كه ما را با بصيرت در دين قرار دادی ، فقيه در دينكردی ، يعنی توفيق دادی كه دين را از روی عمق درك كنيم ، روح و باطنشرا بفهميم ، زير و روی دين را آنجوری كه بايد بفهميم ، بفهميم .بعد چه كرد ؟ بعد آن شهادتنامه تاريخی را درباره اصحابش و درباره اهلبيتش صادر كرد ، فرمود : « انی لا اعلم اصحابا خيرا و لا اوفی من اصحابی ولا اهل بيت ابر و لا اوصل و لا افضل من اهل بيتی » . من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و با وفاتر سراغ ندارم . ميخواهد بفرمايد من شما را حتی بر اصحاب پيامبر كه در ركاب پيامبرشهيد شدند ترجيح میدهم ، بر اصحاب پدرم علی كه در جمل و صفين و نهرواندر ركاب او شهيد شدند |